.....................



عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:32


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:32


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:32


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:31


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:31


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:30


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:30


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:29


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:29


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:29


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:28


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:27


بـــــــــــــــــــرای چــــــــــشم های پــــــف آلــــود

برای چشم های پف آلود

تشکیل کیسه و افتاد‌‌گی پوست د‌‌ور چشم‌ها اصولا ارثی بود‌‌ه و معمولا با بالا رفتن سن به وجود‌‌ می‌آید‌‌ هر چند‌‌ که زود‌‌تر هم ممکن است ایجاد‌‌ گرد‌‌د‌‌. د‌‌ر حالت عاد‌‌ی پوست این مناطق ظریف‌تر بود‌‌ه و به زیر پوست محکم چسبید‌‌ه نیست. به تد‌‌ریج که شخص پیر می‌شود‌‌ برخی از عضلات زیری و بافت‌های زیرین تحلیل می‌رود‌‌ و پلک پایین می‌افتد‌‌ و چین می‌خورد‌‌.

تغییر چهره
وقتی کیسه‌ها بزرگ باشند‌‌ ممکن است قیافه را تغییر د‌‌هند‌‌، که یک مشکل اجتماعی و اقتصاد‌‌ی است به خصوص اگر شخص جوان باشد‌‌. اقد‌‌امات آرایشی کار زیاد‌‌ی نمی‌توانند‌‌ بکنند‌‌. با هر پلک زد‌‌ن(که د‌‌ر طی د‌‌وران زند‌‌گی شما میلیارد‌‌ها بار رخ می‌د‌‌هد‌‌) عضلات و پوست پلک‌های فوقانی قد‌‌ری کشید‌‌ه می‌شوند‌‌ ولی فیبرهای الاستیک موجود‌‌ د‌‌ر پوست، آنها را به موقعیت طبیعی خود‌‌ باز می‌گرد‌‌انند‌‌. د‌‌ر طول زمان، پوست و عضلات پلک بالا طویل‌تر می‌شوند‌‌ و د‌‌ر نهایت یک چین کوچک پوستی به د‌‌لیل پوست اضافه، به وجود‌‌ می‌آید‌‌ که به سمت خارج برجسته شد‌‌ه و روی پلک آویزان می‌شود‌‌. د‌‌ر بعضی افراد‌‌، این پوست حتی تا روی مژه‌ها می‌آید‌‌ و د‌‌ر فرد‌‌، ایجاد‌‌ احساس ناراحتی کرد‌‌ه و نگاه کرد‌‌ن به سمت بالا را مشکل می‌سازد‌‌. اگر مشکل شد‌‌ید‌‌ باشد‌‌، فرد‌‌ متوجه محد‌‌ود‌‌یت د‌‌ید‌‌ خود‌‌ توسط پلک پایین افتاد‌‌ه می‌شود‌‌.

افتاد‌‌گی ابرو
ایجاد‌‌ پوست اضافه د‌‌ر پلک بالا می‌تواند‌‌ به د‌‌لیل پایین افتاد‌‌گی ابرو باشد‌‌. د‌‌ر این موارد‌‌، جراحی پلک به تنهایی نمی‌تواند‌‌ نتیجه اید‌‌ه‌آل بد‌‌نبال د‌‌اشته باشد‌‌. پایین افتاد‌‌گی پلک تحتانی، به صورت کیسه‌های زیر چشم خود‌‌ را نشان می‌د‌‌هد‌‌. تقریبا هر فرد‌‌ی د‌‌ر این ناحیه د‌‌چار د‌‌رجاتی از افتاد‌‌گی است. نیروی جاذبه زمین و افزایش سن، مهمترین عوامل د‌‌ر این زمینه‌اند‌‌ ولی حتی افراد‌‌ جوان نیز ممکن است د‌‌ارای ذخیره چربی اضافه د‌‌ر زیر چشم‌ها باشند‌‌. چشم‌ها توسط لایه ضخیمی از بافت چربی محاصره شد‌‌ه‌اند‌‌ که توسط یک غشاء د‌‌ر محل خود‌‌ محکم شد‌‌ه است. د‌‌ر طول زمان این غشاء سست می‌شود‌‌ و به بافت چربی، اجازه حرکت به سمت پایین را می‌د‌‌هد‌‌. پوست و عضله، توسط بافت بیرون زد‌‌ه، کشید‌‌ه می‌شوند‌‌ و ایجاد‌‌ بیرون‌زد‌‌گی پف‌آلود‌‌ی را می‌کند‌‌ که نمی‌توان آن را با مواد‌‌ آرایشی مخفی نمود‌‌.

پف چشم بعد‌‌ از خواب
این مشکل اغلب صبح‌ها بد‌‌تر است زیرا د‌‌ر حالت د‌‌راز کشید‌‌ه، مایع د‌‌ر بافت چربی جمع می‌شود‌‌ بعد‌‌ از بلند‌‌ شد‌‌ن از خواب، جاذبه زمین مایع را بیرون می‌کشد‌‌ ولی اگر بافت چربی اضافه، زیاد‌‌ باشد‌‌، زمان بیشتری برای خروج مایع از آن و کاهش تورم لازم است.

بلفاروپلاستی
خوشبختانه مشکلات پلک را می‌توان بطور بسیار موثر توسط عمل بلفاروپلاستی که عمل نسبتا ساد‌‌ه‌ای است، بر طرف نمود‌‌. د‌‌ر این عمل، پوست و عضلات و بافت چربی اضافه برد‌‌اشته می‌شود‌‌. این عمل اغلب با سایر اعمال جراحی پلاستیک صورت مانند‌‌ بالا برد‌‌ن ابرو، کشید‌‌ن صورت و یا اقد‌‌امات پوستی همراه می‌شود‌‌. اگر چشم‌های شما باعث می‌شود‌‌ که ظاهر شما پژمرد‌‌ه، ناراحت یا خسته به نظر آید‌‌، عمل بلفاروپلاستی می‌تواند‌‌ باعث بهبود‌‌ واضح آنها شد‌‌ه و به شما ظاهری با نشاط‌تر، هوشیارتر و جوانتر ببخشد‌‌. د‌‌ر عمل جراحی زیبایی پلک (بلفاروپلاستی)، پوست اضافه پلک بالا و پایین برد‌‌اشته می‌شود‌‌ و میزان بافت چربی زیر چشم‌ها کاهش د‌‌اد‌‌ه می‌شود‌‌. جراحی را می‌توان بسته به مشکل موجود‌‌، روی پلک‌های بالا یا پایین و یا هر د‌‌و انجام د‌‌اد‌‌. د‌‌ر صورتی که میزان افتاد‌‌گی خفیف باشد‌‌ انجام لیزر می‌تواند‌‌ به بهبود‌‌ این وضعیت کمک کند‌‌ و حتی فرد‌‌ را از انجام عمل جراحی بی‌نیاز کند‌‌.

چند‌‌ تکنیک ساد‌‌ه جهت کاهش تورم د‌‌ر پلک‌ها
هرگونه تمرین و فعالیتی که بتواند‌‌ به طور غیرمستقیم روی چشم، انجام شد‌‌ه و مواد‌‌ را به سمت پایین بکشد‌‌، د‌‌ر تخفیف و از بین برد‌‌ن سریع پف مؤثر است. د‌‌وید‌‌ن ساد‌‌ه ، بالا و پایین پرید‌‌ن و حتی بالا رفتن از پله‌ها از این د‌‌ست فعالیت‌های ساد‌‌ه به شمار می‌روند‌‌. برای کاهش پف‌ها، یک کیسه یخ را روی پف و د‌‌ر اطراف محل آن قرار د‌‌هید‌‌. به مد‌‌ت ۱ تا ۲ د‌‌قیقه با انگشت میانی‌تان به سرعت و با ملایمت روی ناحیه پف کرد‌‌ه‌ زیر چشم ضربه بزنید‌‌. گاهی پرهیز از غذاهای شور و یا مواد‌‌ی که به آن حساسیت د‌‌ارید‌‌ به شما کمک خواهد‌‌ کرد‌‌. استفاد‌‌ه از مواد‌‌ آرایشی مخصوص چشم‌های حساس می‌تواند‌‌ د‌‌ر کاهش تورم موثر باشد‌‌. بهتر است فرم ژل را برای کرم‌های روز و شب خود‌‌ استفاد‌‌ه کنید‌‌ و سعی کنید‌‌ تماس کرم با ناحیه د‌‌ور چشم را به حد‌‌اقل برسانید‌‌. یا لایه نازک کرم را روی مرز استخوانی زیر چشم بزنید‌‌ ولی مواظب باشید‌‌ که کرم به ناحیه‌ای که د‌‌قیقا زیر پلک است نرسد‌‌.


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:14


قبل از عـــــــــاشـــــــــــق شدن بخوانــــــــــــــید

از همون روز اول که ديدمش، فهميدم اين آدم زندگي منه!»، «خيلي زود عاشق هم شديم و خيلي زود هم تصميم گرفتيم ازدواج کنيم و حالا هم که يک ماه از ازدواجمون مي‌گذره، خيلي خوشبختيم!» و هزاران جمله آشناي ديگر که با شور و حرارتي وصف‌ناشدني گفته مي‌شوند اما زماني از گفتن اين جمله‌ها نمي‌گذرد که مي‌شنويم: «اصلا نمي‌دونم چرا اينجوري شد! ما که عاشق هم بوديم...» يا بعضي‌هاي ديگر که مي‌گويند: «از اولش هم منو دوست نداشت؛ هرکاري کردم عاشقم نشد و حالا هم اين وضع زندگيمه ...» واقعا داستان چيست؟ چرا بعضي از زوج‌هايي که زندگي‌شان را با عشق آغاز مي‌کنند، ناگهان به بن‌بست مي‌رسند راه را اشتباه مي‌روند يا از اول در مسير اشتباهي بوده‌اند؟ چه‌طور بايد تفاوت بين عشق‌هاي زودگذر و عشق واقعي را بفهميم؟
آيا واقعا هر علاقه‌اي به جنس مخالف مي‌تواند سرآغاز عشق و در پي آن ازدواج باشد؟!

عشق اسطوره‌اي مال کتاب‌هاست!
متاسفانه در ادبيات کلمات مشابه بسياري به اشتباه جاي يکديگر استفاده مي‌شوند و عشق هم از همين گروه است. عشقي به عنوان عشق اسطوره‌اي در ادبيات ما وجود دارد که احتمال وقوعش در دنياي واقعي بسيار کم است. حتي وقتي فردي ادعا مي‌کند آنقدر فرد ديگري را مي‌خواهد که حاضر است همه را بدهد تا او را به‌دست بياورد، جدا از واکنش طرف مقابل، جاي بحث و بررسي دارد که آيا واقعا چنين چيزي ممکن است يا خير. در مفاهيم انساني اين نوع رابطه بعيد است اما غيرممکن نيست؛ مثلا اين عشق بين انسان و خداوند متعال امکان‌پذير است. ما وقتي به فردي علاقه داريم، دوست داريم تمام توجه او به ما باشد و اگر به ديگري توجه کند، آزرده مي‌شويم. تنها خداوند است که ما دوستش داريم و وقتي ديگران مورد توجه خداوند قرار مي‌گيرند، ناراحت نمي‌شويم که هيچ، خوشحال هم مي‌شويم. اين تنها مثالي بود که مشخص شود عشق انساني با عشق‌هاي اسطوره‌اي بسيار متفاوت است.

عشقي که زود نفرت‌انگيز مي‌شود!
نکته‌ديگري که در روابط انساني بايد به آن دقت داشته باشيم اين است که شايد فردي را بي‌نهايت دوست داشته باشيم و به اشتباه اسم عشق هم روي رابطه‌مان بگذاريم، اما مهم اين است که ما هم آن فرد را براي خودمان مي‌خواهيم و هرقدر براي ما عزيز باشد، اگر طردمان کند يا فرد ديگري را به ما ترجيح دهد، آرزو مي‌کنيم همان آدم خيلي‌خيلي عزيز اصلا ديگر در اين دنيا نباشد! به همين دليل کاربرد واژه عشق بايد با دقت بيشتري انتخاب شود.

عامل محرکه را بشناسيد!
وقتي دو جنس مخالف يکديگر را در محل کار، خواستگاري و... مي‌بينند يا جايي ارتباط اجتماعي برقرار مي‌کنند و هر دو احساس نزديکي زيادي به يکديگر دارند، اين حسشان هر روز بيشتر مي‌شود تا اينکه به رابطه نزديک‌تري تبديل مي‌شود و افراد متوجه مي‌شوند به طور اختصاصي به هم احساس وابستگي دارند. اولين سوالي که افراد بايد از خود بپرسند اين است علاقه‌اي که حالا نسبت به ديگري دارند و به وابستگي تبديل شده، از کجا شروع شده؟ يعني عامل محرکش چيست؟ ظاهر و حالت فيزيکي اوست يا نوع و سبک ارتباطي که با ما برقرار مي‌کند، شايد هم ديدگاهش در مسائل اجتماعي توجه‌مان را جلب کرده يا حتي ممکن است موقعيت اقتصادي و اجتماعي فرد و شايد هم ترکيبي از چند عامل برايمان جذاب بوده، پس در اولين مرحله بايد صادقانه عامل محرک را مشخص کنيم چراکه ارزش‌گذاري همين عوامل محرک است که نقش کليدي در ايجاد علاقه و وابستگي ما به ديگري دارد.

«هيجان ناپايدار» يا «عشق زودگذر»
وقتي بعضي افراد مي‌گويند در همان اول حس عجيبي نسبت به فلاني داشتم و احساس کردم خيلي دوستش دارم و... اين حالت‌ها هيجان‌هايي هستند که عامل محرکه‌اش هيجاني و زودگذر است. چراکه همه هيجان‌ها عمر مشخصي دارند و در بستر زمان حتي ممکن است از بين بروند. پس چيزي به اسم «عشق گذرا» وجود ندارد؛ هيجاني ناپايدار است که بر اساس نيازهاي مختلف افراد بروز مي‌کند و اين نيازها ممکن است زماني وجود داشته باشند و در موقعيتي ديگر نباشند. پس اگر مي‌خواهيم به احساسي عميق و پايدار برسيم و رابطه‌اي داشته باشيم که منجر به ازدواج پايدار شود، بايد فرايند شکل‌گيري احساساتمان را مرور کنيم. اگر در روابط، چنين فرايندي- که در ادامه خواهيم گفت- شکل بگيرد، طبيعي و قابل‌استناد است و مي‌تواند حقيقي بودن يک علاقه را مشخص کند.

از عشقتان مراقبت کنيد تا زنده بماند!
«عاشق مني؟! پس فقط من بايد در اولويت باشم!» اما در روابط سالم انساني چنين چيزي امکان‌پذير نيست؛ حتي در دوست‌داشتن‌هاي فوق‌العاده‌اي که بين يک زوج برقرار است. در يک رابطه سالم، همه‌چيز بايد سرجايش باشد. مهم‌ترين نکته‌اي که افراد بايد به خاطر بسپارند اين است که هيچ رابطه يک‌طرفه‌اي پايدار نيست و پايدار نخواهد ماند بنابراين وقتي همسرمان عشق و علاقه‌اش را به ما ابراز مي‌کند، به هر شکلي از ما مراقبت مي‌کند و توجهش را به هر وسيله‌اي به ما نشان مي‌دهد، ما هم در اين رابطه بايد وظايف خود را انجام دهيم و براي پابرجا نگه داشتن اين احساس، تلاش کنيم.

 پس بعد از گذراندن فرايند لازم و شکل گرفتن احساس عميق بين زوج، نوبت به «مراقبت» مي‌رسد تا رابطه آسيب نبيند. نکته‌اي که بسيار مهم است و خطاي زيادي در آن رخ مي‌دهد، اين است که بسياري از افراد به شريک زندگي‌شان مي‌گويند: «تو همسر مني، «بايد» من را دوست داشته باشي!» اما دوست داشتن احساسي است که بايد شکل بگيرد و بايدي در کارش نيست. پس اگر اوايل ازدواج احساس دوست داشتن شکل مي‌گيرد اما از آن مراقبت نمي‌شود و از بين مي‌رود، نياز به بازسازي وجود دارد اما بايدي در کار نيست.

پيش‌نيازها را پاس کنيد؛ بعدا عاشق شويد!
در جمع، دانشگاه، محل کار... فردي توجه شما را (از نظر ظاهر، مهارت‌ها و...) به خود جلب مي‌کند. به همين دليل يک گرايش ذهني براي شما ايجاد مي‌شود؛ پس دقت بيشتري به فرد مي‌کنيد، رفتارها، مهارت‌ها، شخصيت و... او را مورد ارزيابي بيشتر قرار مي‌دهيد و کم‌کم ممکن است به اين نتيجه برسيد که وقتي کنار او هستيد، حال خوبي داريد. بنابراين احساس مي‌کنيد دوست داريد زمان بيشتري را با اين فرد بگذرانيد و به اين ترتيب به مرحله بعد، يعني «تمايل» مي‌رسيد. وقتي اين تمايل ايجاد شد، مرحله «وابستگي» پيش مي‌آيد. يعني در پي رفت‌و‌آمدهاي اجتماعي اين احساس به وجود مي‌آيد و سر ساعت مشخص دوست داريد طرف مقابل را ببينيد، با او صحبت کنيد، براي هم وقت بيشتري بگذاريد و.... و وقتي اين اتفاق‌ها نيفتد، احساس کمبود و دلتنگي مي‌کنيد.

در واقع بعد از وابستگي است که مرحله دلبستگي پيش مي‌آيد. يعني نه‌تنها حضور فرد براي شما مهم شده، بلکه عاطفه‌اي هم نسبت به او پيدا کرده‌ايد. اگر مرحله دلبستگي تداوم پيدا کند و در موقعيت‌ها و شرايط مختلف تکرار شود، شرايط براي دوست داشتن طرف مقابل مطرح مي‌شود پس اين فرايند بايد در روابط بين دو جنس که مي‌خواهند به ازدواج ختم شود، شکل بگيرد. وقتي فرد به قدري طرف مقابل را دوست دارد که حاضر است هر کاري از دستش برمي‌آيد انجام دهد تا او خوشحال باشد، آرامش داشته باشد، امکانات متفاوتي برايش فراهم شود و ترجيحش در زمان‌هاي متفاوت اوست، اين «دوست داشتن عميق»ي است که اسمش را هرچيزي حتي «عشق» مي‌توان گذاشت!


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:10


کـــــــــــــــــــــــفش در هـــــــــــر زمــــــــــــان


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 19:41


یـــــــــــــه تســــــــــــت جالــــــــــــــــب دیــــــگه

آیا اجازه می دهید نزدیکان و دوستان و حتی غریبه ها به شخصیت واقعی شما پی ببرند یا ترجیح می دهید ناشناخته باقی بمانید و فردی دیده شوید که واقعا نیستید؟ در ارتباط با نمونه های ذکر شده در آزمون حاضر کدام یک از گزینه ها را انتخاب می کنید؟

احساساتی مانند حسادت، لجبازی و خودرأی بودن از نشانه های ضعف شخصیت هستند.
الف: من این ویژگی را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم با دیدن این ویژگی چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید کمی این ویژگی ام را نشان دهم.
ج: مطمئنا اگر چنین احساسی داشته باشم آن را نشان می دهم.
د: به چه دلیل باید این احساسم را مخفی کنم؟

روابط عاطفی و ارتباط با همسرتان
الف: در مورد این موضوع با هیچ کس صحبت نمی کنم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم چگونه واکنش نشان می دهد.
ب: شاید کمی در مورد این موضوع با آنها صحبت کنم اما فقط در صورتی که بدانم در نهایت با هم به تفاهم می رسیم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: آزادانه با همه در مورد این موضوع صحبت می کنم.

در طول زندگی کارهایی انجام داده اید که اکنون از انجام دادن آن کارها احساس شرمندگی می کنید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم، مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت به همه می گویم دلیلی ندارد که بخواهم گذشته ام را پنهان کنم.

مسائلی که شما را بسیار عصبانی می کنند؛ مانند صف های بلند و طولانی، فروشگاه های شلوغ، مشتریان بی ادب و ...
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.


احساسی که نسبت به ظاهرتان دارید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.


مسائلی که همیشه شما را نگران می کنند؛ حتی ترس های غیرمنطقی و بچگانه.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.

موفقیت ها، استعدادها و مدارکی که تاکنون کسب کرده اید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.

موفقیت ها، استعدادها و مدارکی که تاکنون کسب کرده اید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.

نگرانید اگر برخی کارها را انجام دهید عادت کنید انجام آنها را از حد بگذرانید؛ مانند وقت گذرانی با دوستان، بیرون ماندن تا نیمه شب، غذا خوردن در رستوران، برقراری ارتباط صمیمانه با غریبه ها.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.


گاهی در انجام برخی کارها ناتوان هستید و این را نقطه ضعف خود می دانید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.

حیوان خانگی دارید اما برخی از اطرافیانتان با نگه داشتن حیوانات خانگی مخالف هستند.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید کمی در مورد این موضوع با آنها صحبت کنم اما فقط در صورتی که بدانم در نهایت با هم به تفاهم می رسیم.
ج: مدت های طولانی در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: به راحتی در مورد این موضوع صحبت می کنم، دلیلی ندارد که از عقاید و باورهایم خجالت بکشم.

اکنون برای هر پاسخ الف یک امتیاز، پاسخ ب 2 امتیاز، پاسخ ج 3 امتیاز و پاسخ د 4 امتیاز بدهید.

 

امتیاز 10 تا 17
شما شخصیت بسته ای دارید، از صمیمی شدن با دیگران احساس رضایت می کنید اما دوست ندارید کسی از اطلاعات شخصی شما و زندگی خصوصی تان مطلع شود؛ مگر اینکه با او احساس صمیمیت و نزدیکی زیادی کنید و کاملا به او اعتماد داشته باشید. خوب است که رازهای زندگی تان را به کسی نگویید اما مخفی کردن همه احساسات و عقاید هم چندان خوب نیست. گاهی می توانید در شرایط دشوار از دیگران و عقاید آنها کمک بگیرید یا از مشورت کردن با افراد آگاه بهره مند شوید. اینکه شخصیت پنهان و مرموزی داشته باشید خیلی هم خوب نیست؛ اطرافیان شما برای برقراری ارتباط با شما نیاز دارند بیشتر با شما آشنا شوند.

تبادل اطلاعات در حد معمول خوب و پسندیده است، می توانید از مکالمات و ابراز عقاید کوچک و ساده شروع کنید تا بتوانید با دیگران صحبت کنید و ارتباطات بهتر و صمیمی تری را تجربه کنید. در اولین قدم می توانید با دوستان صمیمی یا اعضای خانواده تان در مورد اهداف کوچک و ساده تان صحبت کنید.

امتیاز 18 تا 28
شما در حد میانه قرار دارید؛ یعنی در عین حال که اسرار مهم زندگی شخصی تان را برای خودتان نگه می دارید می دانید چگونه برای داشتن ارتباطی بهتر و صمیمی تر می توانید در مورد اهداف و عقایدتان با دیگران صحبت کنید تا به دیگران و خودتان  فرصت دهید که راه های ایجاد صمیمیت را بهتر بشناسید.

امتیاز 29 تا 40
شما خیلی آزادانه و باز در مورد مسائل شخصی و زندگی خصوصی تان با دیگران صحبت می کنید. کمی مراقب باشید. خوب نیست که تا این حد آزادانه اطلاعات مهم زندگی تان را در اختیار دیگران قرار دهید. گاهی اوقات این ویژگی نشانه احساس عدم امنیت، احساس گناه و نیاز بیش از حد به پذیرفته شدن از جانب دیگران است. اگر احساس می کنید دیگران گاهی اوقات به صحبت های شما واکنش خوبی نشان نمی دهند و حتی معذب می شوند، بدانید که بیش از حد آنها را وارد حریم شخصی تان کرده اید

 


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 27 آذر 1393

و ساعت 18:45





 

بهترین زمان برای مطالعه را انتخاب کنید
شما الگوی فرزندان تان هستید و فرزندان آینه شما. بهتر است شما برای مطالعه تان برنامه ریزی کنید و به طورکلی روزانه یک ساعت معین را به این امر اختصاص دهید. در واقع مناسب ترین موقعیت برای مطالعه، زمانی است که فرزندانتان در کنار شما هستند. هیچگاه در زمان خواب و با کسالت مطالعه نکنید. به نوعی می توان گفت فرهنگ سازی در زمینه مطالعه در یک خانواده ایرانی، زمینه افزایش فرهنگ خانواده فراهم می کند.
 
مکانی خوب برای یادگیری خوبیها
ممکن است شما در حال حاضر نتوانسته باشید بهترین مکان مطالعه را در محل زندگی خود پیدا کنید. او وقتی شما را حین مطالعه در مکان مناسبی نمی بیند به نوعی موقعیت یابی اش را برای مطالعه از دست می دهد. به نوعی می توان گفت، این امر باعث می شودکه او سردرگم شود.

شما نباید در مکان های نامناسبی مثل سر میز شام، مقابل تلویزیون، درحضور جمع یا درمهمانی مطالعه اش را انجام دهید، این امر عادت های نامناسبی را در فرزندتان بوجود می آورد. در واقع با حضور در محیطی که تمرکز از بین نرود می توان یک مطالعه مفید داشت. شیوه ای که شما برای مطالعه تان تعیین می کنید، باعث می شود فرزند شما الگوی مناسبی برای مطالعه اش داشته باشد.
 
کتاب نقشه زندگی
یادمان باشد کتابها تاثیر گذارند و در مواردی هر فرد شیوه زندگی اش را از کتابها اقتباس می کند. شما با کتابهایی که به فرزندتان پیشنهاد می دهید، غیر مستقیم نقشه زندگی او را ترسیم می کنید. در واقع این کتابها چراغ راه او را روشن می کنند و باعث می شود خودش در این مسیر یافته های ارزنده تری پیدا کند.

چرا مطالعه می کنید؟
برای مطالعه کتابهایتان هدف تعیین کنید. این امر باعث می شود که فرزند شما هم مطالعه خود را علاوه بر کتب درسی در خط فکری خاصی حرکت دهد. در واقع در مسیر مطالعه دست اندازهایی است که اگر فرد هدف نداشته باشد ممکن است با دیدن فرازو نشیب ها بی خیال قصه شود. هدف هر چه بیشتر راه را زیبا و روشن می کند. یادتان باشد فرزند شما، مخصوصا در سالهای اول زندگی شما را می بیند. او آنچه شما انجام می دهید درک می کند و در آینده نزدیک خواهید دید که او خود شما شده است حتی اگر در دیدگاه هایش با شما تفاوت داشته باشد. به نوعی می توان گفت بهترین عادات را برای مطالعه انتخاب کنید، این امر کمک می کند تا شما بهترین روزگار را با کتابهایتان سپری کنید.
 
به دنبال شریک بگردید

همیشه می گویند شراکت خوب نیست اما در مورد مطالعه کردن سعی کنید برای خودتان یک شریک پیدا کنید. به طور مثال زمانی که قرار است یک کتاب را مطالعه کنید، در کنار هم بودن باعث می شود ایده ها و پیشنهادات تان را در اختیار هم قرار دهید. اگر شما زمانی را در نظر بگیرید تا در مورد مباحث کتاب بحث می کنید، این مطالعه مثمر ثمر خواهد بود. یک نکته حائز اهمیت این است که اگر این شراکت را با فرزندتان انجام دهید، مطمئنا او را به کتاب وابسته تر خواهید کرد.
 
یادگاری هایی از یک کتاب
یادداشت برداری از موارد مطالعه شده و دسته بندی آنها کمک می کند تا شما اطلاعات مفیدی از آنچه خوانده اید جمع آوری کنید. در واقع شما با این کار کمک می کنید فرزندان تان بتوانند از این مطالب دسته بندی شده استفاده کنند. علاوه بر این او هم یاد می گیرد از همین حالا آنچه را می خواند،حفظ کنید.


نوشته شده توسط pari در یک شنبه 23 آذر 1393

و ساعت 19:30


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:45


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:45


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:44


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:44


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:43


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:42


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:42


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:41


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:41


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:39


هنر نمایی چوب کبریت ها ی زیــبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:38


اینم همگی بچه های اکادمی سال پیش


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:36


فقط تورو میخـــــــــــــــــــــــــام


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:35


نــــــــــــــــدا جون دوست دارم................


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:33


من نـــدا رو خـــــــــــــــــــــــعــــــلی دوس دالــــــــــــم


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:31


ســـــــــــــرگرمی یـــــــــــــــــنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:28


عـــــــــــــــــاشـــــــــــــــــقشــــــــــــــــــــــم خــــــــــــــــــدا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:27


کـــــــدوم تیپ رو مـــــیپسنـــــــــــــــــدی؟؟؟؟؟


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 13 آذر 1393

و ساعت 23:1


هـــــــــمیــــــــن طوری یهــــــــویی.....دلــــــــم گـــــــــــــرف


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 13 آذر 1393

و ساعت 23:0


هـــــــــمیــــــــن طوری یهــــــــویی


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 13 آذر 1393

و ساعت 22:59


جــــــــالــــــــــــب

مورد داشتیم از كلیپس دختره به عنوان چنگك برای برداشتن اشیاء به وزن1000 تن به بالا استفاده شده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم پسره از بس به مدرسه علاقه داشته سیزده بدر با خانواده رفتن تو حیاط مدرسه چادر زدن خیلی هم ریلکس....

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم طرف تو عروسیش ماکارونی داده, سر ته دیگش چند تا کشته داده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم پدره به پسرش گفته :توچشم دیدن پیشرفت منو نداری!!!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

 

مورد داشتیم دختره تو امتحان رانندگی میخواسته دنده عقب بره
به جای این که دستشو بندازه پشت صندلی انداخته گردن افسر !!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم اینقدر عاشق بوده كه دیونه شده
به هر كی نگاه میكرده عشقشو میدیده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشیتم کارت ملی دختره عکس کلیپس بوده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

دختره با ۱۲۰کیلو وزن توی قسمت علایق زده :ورزشهای رزمی!
یاد پاندای کونگ فو کار افتادم....

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم به رولت خامه ایی میگفته کیک حلقه ایی
خدایا اینو کجای دلم بذارم

 

*******مورد داشتیم که*******

 

دیروز پنل ماشین ما رو دزدیدن ساعت ۱۲ همون شب رفتم میدون شوش پنل خودمو
۵۰ هزار تومن خریدم اومدم گذاشتیم سر جاش...
سارقِه ما داریم...؟

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره بعد از ولنتاین مغازه عروسک فروشی زده......به جون تو اگه دروغ بگم.....مغازشم همین سر کوچس تازه نمایندگی فعال در سراسر کشور هم میخواد

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم طرف یه نرم افزاردرباره ی سرطان رو گوشیش نصب کرده بعد ازدیدن علایم چند سرطان توخودش برنامه رو لغو کرده !!خیلی هم طبیعی!!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتم اهنگ یاس رو میخوندم بعد بابام اومده تو اتاقم میگه این چرت و پرتا چیه میخونی؟ بعد دیدم خودش تو حموم میخونه :سرت رو با چی میشوری با شامپو گلرنگ!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره تو گوگل زده: دانلود اون بازی خوچگلی که تو خونه ی پریسا جون تو لبتاپه داییش اینا بازی میکردیم . . . . اگه دروغ بگم خالم بیاره گودزیلاشو دو ماه بزاره پیشم .!!!. .آره دخترای مملکت اینجورین .

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره یه کهکشان پیدا کرده اسمشو گذاشته کهکشهان راه کلپیس

 


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 13 آذر 1393

و ساعت 19:42


هرچی میخای اسمشو بزار


دختر عاشق دل شکسته

به نام تک نوازنده گیتار عشق

نفس هایت

 

وقتی حس می کنم جایی روی این کره خاکی 

 

 

نفس می کشی و من از همان نفس هایت نفس می کشم

 

 

برای زنده ماندنم کافیست

مرداب زندگی

زندگی مثل مردابه

 

 

شاید زیبا نباشه اما میشه توش

 

 

 

نیلوفری مثل تو پیدا کرد 

 

 

احساس زنده بودن

حضورت بهم احساس امنیت و آرامش میده

 

 

احساس زنده بودن و مهم بودن

 

 

گاه بدون اینکه چیزی بگم

 

 

خودت می فهمی حالم

 

 

اون وقته که دلم می خواد

 

 

محکم بغلت کنم و بهت بگم

 

 

دوست دارم

کوری عشق

اگه عشقت کورم کنه مهم نیست

 

 

حس بودنت قشنگ تر از دیدن دنیاست

هوای نبودن تو

نفسم میگیرد در هوایی که

 

 

نفس های تو نیست

دور از نفس ها

دور از نفس هایت دق می کنم

 

 

برایم بادکنکی باد کن

اعتقاد من

به عشق در یک نگاه اعتقادی ندارم

 

 

اما

 

 

به اینکه در یک لحظه یک نفر از چشمم بیفتد

 

 

شدیدا معتقدم

سرد است هوای نبودنت

اشکهایم که سرازیر می شوند

دیری نمی پاید که قندیل می بندد

عجیب سرد است هوای نبودنت

همیشه باید فاصله رعایت شود

دور که می شوم نزدیکتر می آید

نزدیک که می شوم دورتر می رود

انگار که این فاصله

همیشه باید به شکلی رعایت شود

خیانت

جدیدا اسم خیانت شده یه اشتباه

که باید ببخشی و فراموش کنی

وگرنه محکوم میشی به کینه ای بودن

قدرت تنها بودن

تنها بودن قدرت می خواهد

و این قدرت رو کسی به من داد

که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم

زندگی

زندگی جان

عزیزم

اگه افتخار میدی

چند قدمی باهام راه بیا

غم

غم که نوشتن ندارد

نفوذ می کند در استخوان هایت

جاسوس میشود در قلبت

و آرام آرام از چشمهایت بیرون می ریزد

باغبان خوب

این عشق برای من هیچ نداشت

اما

گلهای بالشم را باغبان خوبی بود

اشک های هر شبم

 

 

استخوان های دنده و دل شکسته

دل شکسته مثل

استخوان های شکسته دندس

از بیرون همه چی رو به راهه

اما از درون هر نفس

دردیه که می کشی

بی تو کنار خاطره ها

بی تو کنار خاطره ها نشستن دل می خواهد

که من ندارم

باور کن

انتظار بی پایان

چی میشد اگه زمین گرد نبود

تا من گوشه ای به انتظارت بشینم

 

 

تله

یارو نه درس خونده

نه شغلی

 نه پولی

خلاصه هیچی

 ازش میپرسی ازدواج کردی؟

 

با اعتماد به نفس میگه هنو دم به تله ندادم!

 

لامصب تو خودت تله ای !!!!!!!!!!

 

 

گریه دل

دلم برای دیدنت گریست

بگذار بگرید تا بداند

هر آنچه خواست همیشگی نیست

عادت دوری

من اگر غمگینم

اگر از رفتن تو دلهره می گیرم

تو خیالت راحت

سهم هر روز دلم تنهاییست

از درخت رویا

دست من کوتاه است

یاد می گیریم که

همه درگیر خودند

و توقع بی جاست

اگر این جا هستیم

و گر از ناچاری دل به هم می بستیم

تو خیالت راحت

عادت من دوریست

لبخند یه یک حماقت

به تو که فکر می کنم

بی اختیار

به حماقت خودم لبخند می زنم

بی وفا

من به مردی وفا نمودم و او

پشت پا زد به عشق و امیدم

هر چه دادم به او حلالش باد

غیر از آن دل که مفت بخشیدم

دل من کودکی سبک سر بود

خود ندادم چگونه رامش کرد

به چه جرمی ؟

دستام بوی خاک میداد

 

به جرم چیدن گل، منو به دار آویختند

 

اما هیچکس نگفت شاید گلی کاشته باشم!

 

امشب آغوشت نیست اما ....

خیالت را به آغوش می کشم

عطر تنت را می بویم

نوازش صورتت را با گونه هایم

به هیچ نمی دهم

امشب اینگونه است

فردا شب و شب های دگر را چه کنم

دلم می گیرد وقتی

می نویسم فقط برای تو

ولی

همه می خوانند جز تو

آنقدر پیش این و آن

از خوبی هایت تعریف کرده ام

که وقتی سراغت را می گیرند

شرم دارم بگویم

می خواهد تنهایم بگذارد

 

 

تاوان کدامین اشتباه ؟

تو گفتی بمان و من ماندم

اکنون که تو می خواهی بروی

من در کوچه های تنهایی به انتظار برگشت تو

به بی کسی خود خیره شده ام

و نمیدانم آخر چه خواهد شد

می روی و من نگاهت می کنم

تعجب نکن که چرا من گریه نمی کنم

یک عمر برای گریستن وقت دارم

اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست

و شاید همین یک لحظه

اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم

اگر دل سپردن به تو خطاست

به تکرار باران خطا می کنم

 

دلم ...

 

نمیدانم شاید هنوز هم مرگ می خواهد !

گاهی .....

 

گاهـــی ..

میان وسعــــــــت دستان خالیـــم

حس می کنــم ..

تمــــــــام دار و ندارم نگـاه توســـت....!

نگاهی هم که در کار نباشد.....

وسوسه امانم را میبرد....!

کناره پنجره برهنه شدن ..

و لابلای دودهای سر به هوا

به فکر تو بودن ......

هنوز تجربه ات نکرده ام.......!

پیش از انکه چیز زیادی از تو بدانم دوستت میداشتم....

سیگاری گوشه لبهایم میگذارم .

دستانم میلرزد...

تمام این روزهای یخ زده در هیاهوی تیک تاک ثانیه ها میگذرد.......

و مرور میکنم  هر  روز

خاطراتم را با تو ....

 
به تو که میرسم باید وانمود کنم که باز هم دیر رسیده ام..!!!!!!

بغض های تلخی است ...

که با هر نفسم می آیند ...

نمی روند اما ...

میمانند..............


نقاش خوبی نخواهم شد ...

هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد

امشب دلی کشیدم

شبیه نیمه سیبی

که به خاطر لرزش دستانم

در زیر آواری از رنگ ها

ناپدید ماند

گل و خار .....

وقتی نگاه می کردم

از گل به خار رسیدم

با خود گفتم

پروردگارا ؟

چه فلسفه ای ست

در این همسایگی

و چه حکمتی ست

در این بیگانگی

آیینه شکسته و من ....

چشمانـم به دنبال حقیقت می‌گردند

انگشتانـم ایمان و عقیده را احساس می‌کنند

پاکیزگی را با دستانـم لمس می‌کنـم

و همه چیز را زیـر بـاران اعتراف می‌کنـم

و سپس در مقایل آینـه ایستادم

 

آنرا شکستـم!

 

چه شبیه شد آیـنه با من . . .

 

 

 

 

 

 

از فرصت هایت استفاده کن .....

همیشه با بدست آوردن اون کسی که دوستش داری

نمی تونی صاحبش بشی

 گاهی وقتا لازم هست که ازش بگذری

 تا بتونی صاحبش بشی

همه ما با اراده به دنیا می آییم

با حیرت زندگی میکنیم

و با حسرت میمیریم

این است مفهوم زندگی کردن

پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مکن

و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشد

 

افسوس...

 آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم

 آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم

 

 و بعد...

برای آنچه از دست رفته آه می کشیم

گناه جمعه چیست ؟ ....

هفته

جمعه

عادت یا انتظار؟

انتظار یعنی چه؟

وقتی که بوی تعفن دل هایمان هفته را در بر می گیرد

جمعه چه گناهی دارد؟

وقتی جمعه همه تعطیلند

 

بیچاره جمعه ...

ندبه

انتظار

غروب

واژه هایی که فقط زیبا جلوه می دهند

راستی

چرا غروب جمعه دل ها می گیرند؟

فاجعه زندگی ...

آدم هـا می آینـد


زنـدگی می کننـد


می میـرنـد و می رونـد


امـا فـاجعـه ی زنـدگی  تــو


آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه

 


آدمی می رود امــا نـمی میـرد!


مـی مـــانــد


و نبـودنـش در بـودن تـو


چنـان تـه نـشیـن می شـود

 کـه تـــو می میـری

 

در حالـی کـه زنــده ای ...

قهر و آشتی ....

شنیدم بوسه پلی است

میان قهر و اشتی

طالب شدم

هی قهر کنیم هی آشتی

گلایه ....

از جدا شدن گفتی

گفتی میخوای بری

گریه کردم و بهت گفتم

نازنینم یا تو یا مرگ

گفتی باید برم

ولی تو باید زنده بمونی

ازم قول گرفتی

گفتم حالا که داری میری سرم روی شونه کی بذارم؟

گوش کی رو قرض بگیرم تا باهاش درد دل کنم؟

دست روی موهای کی بکشم تا اروم بشم ؟

 

گفتی نمیدونم !!

گفتم دردل نمیکنم میریزم توی خودم

دست روی سر کسی نمیکشم میریزم تو خودم

سر روی شونه کسی نمیذارم میریزم تو خودم

ریختم تو خودم و حالا بریدم

ولی سر حرفم هستم

تا تو خیالت راحت باشه

مرده متحرک .....

 

وقتی نمیدونی تو دلت چی میگذره !

 

وقتی نمیدونی از این دنیای لعنتی چی میخوای!

 

وقتی قبل از اینکه چیزی رو بخوای اون چیز نابود میشه !

 

وقتی همه باهات قهرند!

 

وقتی نفــــــــــــــــــرین شده ای !

چه دلیلی داره که ارزویی داشته باشی؟

چه دلیلی داره چیزی رو دوست داشته باشی ؟

چه دلیلی داره به زندگی ادامه بدی ؟

 

 

دیگر مرا نمی شناسی ....

غریبه

گنجشک ها که انقدر شبیه به همند

 همدیگر را می شناسند

ولی

نمیدانم

اون چقدر شیبه من است

که تو دیگر مرا نمی شناسی

عقربه ها ایست ....

 

ایست!!!!!!!!

 

آهای عقربه های نامرد شما را میگویم!!

دیگر بس نیست؟

شما را به دقیقه های انتظار آهسته تر

 

اینجا دلها به صورت متوالی میشکنند!!

 

 

افتخار ....

این روز ها افتخار پسرای شهر

داشتن دوست دختر با موهای بلوند است

یادش بخیر

روزی پاکی افتخارمون بود نه رنگ مو

دلم تو را می خواهد ...

   گریان شده دلم

  همچون دخترکی لجباز

  پا به زمین می کوبد

  تـو را میخواهد

  فقط تــــــــــــــــــو را

 

اگر خون هم گریه کنی ....

این روزها اگر خون هم گریه کنی

عمق همدردی دیگران

 فقط یک کلمه است

 

اخی"

می میرم ....

 

 

میمیرم وقتی تصور میکنم

 

 

که او هرروز

 

 

دست هایی را لمس میکند

 

 

که من هرروز

 

 

آرزوی داشتن آنها را میکنم

 

 

 

 

 

 

خیانت به خودم ...

در زندگیم به هیچ کس خیانت نکردم

جز خودم

وفای به تو

خیانت به خودم بود

من وسیله خوبی برای تجربه کردن نیستم ....

مرا دوست داشته باش

تجربه ام نکنم

برای آموختن ابزار مناسبی نیستم

چرخه عشق ...

وقتی عاشق می شی ضربه می خوری

وقتی ضربه می خوری متنفر میشی

وقتی نفرت به سراغت می یاد سعی می کنی فراموش کنی

وقتی در تلاش هستی فراموش کنی دلتنگ می شی

وقتی دلتنگ می شی دوباره عاشق می شی

روزت مبارک پدرم ....

پدرم تنها کسی است که

باعث میشه بدون شک بفهمم

فرشته ها هم می توانند مرد باشند

روزت مبارک پدرم

دیگر نمی نویسم ....

 

دیگــــــــــــر نمی نویـــسم

دیگـــــــــــر عاشقانه نمی نویـــسم

دیگـــــــــراز عشق و دوسـتت دارم ها نمی نویـــسم

قـــلــمم را کـنار می گــذارم

دفــتــرم را می بــنــدم

کناره پنجـــره می روم و نــفس می کــشم

وای........

لعـنـــتی هــوا هــم آلــوده به خاطــرات اوســت!!


نفرین به ...

نفرين به عشق و عاشقي

نفرين به بخت و سرنوشت

به اون نگاه كه عشقتو

 تو سرنوشت من نوشت

نفرين به من

نفرين به تو

نفرين به عشق  من و تو

به ساده بودنه منو

 به اون دل سياه تو

حماقت ...

 

حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!

حمـاقـت یـعنـی مـن کـه

 

اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ مـن شـوی !

 

خـبری از دل تنـگـی تـو نمـی شود!

برمیگردم چـون

 

دلـتنـگـت مــی شــوم!!!

بدون تو نمی خواهم ...

دستم روی دیوار اتاقت جا ماند

پایم روی پله‌هایی که می‌دویدیم

رد اشک‌هایم را بگیر

شاید که چشم‌هایم را گوشه‌ای بیابی

کنار خاطره محو لبخندهایت

سرم را به یادگارهایت گرم کرده‌ام

چشم بگردانی پیدایش می‌کنی

لبم را آخرین بار به خداحافظی‌ات بستم

نمی‌دانم کجاست

گوش‌هایم هم که از قدیم به صدایت وصل بود

لابه‌لای لباس‌هایت را نگاه کن

آمیخته به عطر تنت صورتم کامل می‌شود

دلم هم که پیش توست

هروقت آمدی سرهمم کن

کمی نفس هم بیاور تا زندگی کنم

 


 

یادگاری ....

گفت : میخوام برات یادگاری بنویسم

 

 

گفتم : کجا ؟

 

 

گفت : روی قلبت

 

 

گفتم : باشه ، بنویس تا همیشه یادگاری بمونه

 

 

یه خنجر برداشت

 

 

گفتم : این چیه ؟

 

 

گفت : هیس

 

 

ساکت شدم

 

 

گفتم : بنویس چرا معطلی ؟

 

 

خنجر رو برداشت و با تیزی خنجر نوشت

 

 

دوستت دارم دیوونه

 

 

اون رفته

 

 

خیلی وقته

 

 

کجا ....؟

 

 

نمیدونم

 

 

اما

 

 

هنوز زخم خنجر یادگاریش رو قلبم مونده

 

 

نمی توانم از زندگی ام پاکت کنم .....

                         تو را هيچگاه نمي توانم از زندگی ام پاک کنم

                                          چون تو پاک هستي

                                    مي توانم تو را خط خطي کنم

                  که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي

                                          و وقتي که نيستي

                   بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي های يادت رنگ مي زنم

دلتنگ ....

 

 

گاهــی حجــم دلــــتنـگی هایــم


آن قـــــدر زیـاد میشود


که دنیــــا


با تمام وسعتش


برایـم تنگ میشود


دلتنــگـم

 

دلتنـــــگ کسی کـــــه

 


گردش روزگــــارش به من که رسیــــد از

 


حرکـت ایستـاد

 

دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید

 

دلتنگ خودم

 

خودی که مدتهاست گم کـرده ام 

 

 گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم


 

حالا یک بار از شهر می رویم

 

یک بار از دیار 

 

 

 

 

 

 یک بار از یاد 

 

 

 

 

 

 یک بار از دل 

 

 

 

 

 و یک بار از دست

 

 

شب غمگین ...

ای شب تا غمگین

پس کی به پایان می رسی ؟

شکوفه چشم به راه نسیم است

کوتاه کن غمت را

اینجا زمین است

آرزوها کوتاه و دلها دل تنگ امید

همه چیز خنده دار بود ....

 

همه چیز خنده دار بود ....

 

داشتن تو ....

 

بودن من ....

 

ماندن ما ....

 

رفتن تو ...

 

این همه آه ...

گاهی از این همه گریه خنده ام می گیرد

 

 

 

 

مسافر....

نه چتر با خود داشتی

نه روزنامه

 

نه چمدان ....

 

عاشقت شدم !

از کجا باید می فهمیدم مسافری .... ؟

 

 

 

 

من امروز به تو نیاز دارم ...

جای دسته گلی که فردا در قبرم نثارم می کنی

امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن

به جای سیل اشکی که فردا بر مزارم می ریزی

امروز با تیسمی شادم کن

به جای اون متن های تسلیستی که فردا برام می نویسی

امروز با یک پیغام کوچک خوشحالم کن

من امروز به تو نیاز دارم نه فردا

لحظه سخت ...

چه سخته اون لحظه ای که

اشک تو چشمات حلقه زده و سعی می کنی

با لبخندی رو لبت بگی

من خوبم

به خاطر تو ....

به خاطر روی زیبای تو بود که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند

به خاطردستان پرمهر و گرم تو بود که دست هیچ کس را در هم نفشردم

به خاطرحرفای عاشقانه تو بودکه حرفای هیچ کس را باور نداشتم

به خاطردل پاک تو بود که پاکی باران را درک نکردم

به خاطرعشق بی ریای تو بود که هیچ کس را بی ریا ندانستم

به خاطرصدای دلنشین تو بود که حتی صدای هزاران نی روی دلم ننشست

به خاطر خود تو بود

فقط خود تو

چشمک ...

همیشه ابرها می بارند

ولی انسانها ستاره ها را دوست دارند

 

چه موجودات عجیبی !!

این همه گریه را به چشمکی می فروشند


دلتنگی...

لمس کن کلمه هایی را که برایت می نویسم

تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست

تا بدانی نبودنت آزارم میدهد

لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان

که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پرشیار

لمس کن لحظه هایم را

تویی که نمیدانی من که هستم

لمس کن این با تو نبودن ها را

 

لمس کن ...

مادر...

آدم ها وقتی کودک اند

می خواهند برای مادرانشان هدیه بخرند ولی پول ندارند

وقتی بزرگتر می شوند

پول دارند ولی وقت ندارند

وقتی پیر می شوند

پول دارند وقت هم دارند ولی مادر ندارند

 

 

کاش ....

کاش همیشه در کودکی می ماندیم

تا به جای دلهایمان

 

سر زانوهایمان زخمی میشد !

حرف دل ....

جریان چیست که

هیچ گاه جسد آنانی که ادعا دارند برای ما


 


نوشته شده توسط pari در چهار شنبه 12 آذر 1393

و ساعت 21:30


تست خنده دار و جالب برای افرادی ک در شرف ازدواج هستند

تست خنده دار و جالب برای افرادی که در شرف ازدواج هستند

اگر به سوالات زیر پاسخ درست بدهید یعنی شما درک صحیحی از مراسم ازدواج و حواشی آن دارید و می‏توانید برای مزدوج شدن اقدام کنید:

 

- چ را زن‏ها مهریه می‏گیرند و مردها مهریه می‏دهند؟
الف- چون عدالت رعایت شود!
ب- ای آقا! حالا کی داده کی گرفته؟
ج- مهم عشق و علاقه است!
د- چون آقای داماد دست از پا خطانکنه

 

به هدیه خانواده عروس به اطرافیان داماد چه می‏گویند؟
الف- خلعتی
ب- جارخته
ج- جارفته
د- چیزی نمی گویند

 

3- خانواده عروس در شب حنابندان در جواب شعر «حنا حنا آوردیم، دختر تونو بردیم» چه می‏کنند؟
الف- می‏گویند «حنا حنا ارزونیتون، دختر نمی‏دیم بهتون» یعنی کلا همه ملت سر کارند.
ب- زبان درازی می‏کنند.
ج- می‏گویند «نوش جونتون» و یا «کاشکی زودتر می بردین»

 

4- از بیت «امشب چه شبیست شب مراد است امشب... بادابادا مبارک بادا» چه نتیجه‏ای می‏گیریم؟
الف- اسم داماد «مراد» است.
ب- مبارک باید بدود.
ج- شنیدن این شعر برای بچه‏ها مناسب نیست.
د- عروسی تمام شده ؛ به خانه تان بروید.

 

5- چرا به هدیه سر عقد داماد به عروس «زیر لفظی» می‏گویند؟
الف- «چون زیر میزی» نمی‏شود بگویند.
ب- چون «عروس گول زنک» نمی‏شود بگویند.
ج- چون کادو را زیر زبان عروس می‏گذارند.

 

6- به فاز سوم پروژه ازدواج، که قبل از عقد و بعد از بعله برون برگزار می‏شود، چه می‏گویند؟
الف- مادر زن سلام
ب- مادر زن بای بای
ج- خرید عروسی
د- خرج و مهر برون!

 

7- در بیت «باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود» چه چیزی باید باز شود؟
الف- تمام کمد ها و کابینت های منزل عروس
ب- کادوهای فامیل
ج- بخت دخترهای فامیل که همین شعر را دارند جیغ می‏زنند!

 

8- جای خالی را پر کنید و برداشت خود را از این شعر بگویید: «چرا ... ندادین؟ کنار دریا ندادین؟»
الف- قلیون، داماد معتاد بوده
ب- ویلا، م

اشاالله رو که رو نیست!
ج- اس ام اس، مهمان‏ها سر زده از شمال اومدن

 

9- پدر عروس شب عروسی جلوی در تالار چه کار می‏کند؟
الف- بشکن می‏زند.
ب- شاباش جمع می‏کند.
ج- مراقب است داماد فرار نکند

 


نوشته شده توسط pari در دو شنبه 10 آذر 1393

و ساعت 19:46



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by diyana ::.
.:: Design By :
wWw.Theme-Designer.Com ::.




امیوارم لحظات خوبی و قشنگی رو در وبلاگ من سپری کنین بچه ها فقط منو با نظراتتون خوشحال کنین منتظرم




pari




تبادل لینک هوشمند
ردیابی ماشین
حمل هوایی ماینر از چین
لیزر دوچرخه
هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان هـــــــرچـــــــــــی مـــــــــیخای اســــمشــــو بــزار و آدرس diyana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


سایت عاشقانه لاور فان