.....................



فــک و فامیله داریــــــم!!!!!!!!!!!!!!

یه روز من و داداش کوچیکه(دهه هشتادی) خونه تنها بودیم.داشتیم ناهار میخوردیم یه دفعه عقب نشست دستاشو رو به آسمون بلند کرد گفت:
خدایا! ما که سیر شدیم گشنه ها رو (منظورش من بودم) اگه سیر میشن سیر کن اگه نمیشن بنداز تو دریا لااقل ماهی ها سیر شن!
فقط نیگاش کردم!
باز برگشته میگه اول لقمه تو قورت کن بعد نیگا کن قیافت شبیه بزی که علف تو دهنشه و نمیجوه و فقط زل میزنه،شده!
هعععی دنیا...
ما بابامون به داش بزرگش میگفت خان داداش،ما به داداش بزرگه میگیم داداش بزرگ،این به من میگه بز!

فک و فامیله ما داریم

 

فک و فامیله ما داریم

 

یه معلم داشتیم خیلی باحال بود خودش میگفت خودش هم میخندید،بعد وسط خنده هاش باز میگفت باز بیشتر میخندید و باز وسط خنده هاش میگف و باز بیشتر میخندید
این روند تا جایی ادامه پیدا میکرد که دیگه سخت میشد بفهمی چی میگه!
بعد ازونجا به بعد چشماشو میبست دیگه چیزی نمیگفت و فقط از روی بالا پایین رفتن شکمش میفهمیدیم هنوز داره میخنده!
همه بچه ها هم فقط به خنده هاش میخندیدن!
هعععی ما آخرش چی میشیم با این دبیرا...

معلم ما داریم...

 

فک و فامیله ما داریم

 

مامانم اومده نمکدون رو بده به دستم بعد تو هوا ولش کرد! منم نتونستم بگیرمش و افتاد روی انگشتای پام. دارم میگم اااااای چرا ولش کردی؟ میگه خب باید میگرفتیش!حالا هم که چیزیت نشده. میگم افتاده رو انگشت پام نگاااااا با یه قیافه حق به جانب میگه از بس انگشت های پات درازه. الکی گردن من ننداز. تو سر راهی بودن من شکی نیست.  این چه فک و فامیلیه که من دارم اخه؟؟؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

یه معلم خسیس تو موسسه زبانمون داریم. دوستم که خراسانیه از زعفرون چینی برگشته برای معلمه زعفرون سوغاتی اورده خود معلمه از خوشحالی هنگ میکنه میگه: مامانم امشب اینو ببینه از خوشحالی میجسبه به سقف!
دوست و آشنای زعفرون ندیده است ما داریم؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

مامانم با هیجان صدام میزنه میگه : بیا بیا منم با زانو فرود آمدم تو پذیرایی می گم چی شده؟ میگه یه اس ام اس جدید میگم بگو میگه: تو عزیز دلمی تو عزیز دلمی حالا تو عزیز دلمی خب تو عزیز دلمی فقط تو عزیز دلمی خواستم بگم تو عزیز دلمی حالا فهمیدی عزیز دلمی یادت باشه تو عزیز دلمی تو عزیز دلمی من گفتم : خب بعدش میگه: بعدش هیچی
من: کدوم شاسکولی اینو فرستاده
مامانم : اینو از خودم برای بابات نوشتم
حال من وبابا تو اون وضعیت تماشایی بوده اون اونور کشور من تو خونه فک و فامیله ما داریم؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

آقا ما یه چیزی میگیم شما به حساب هرچی میخوایین بزارین
داداشم داره خوابشو واسم تعریف میکنه،فقط میخوام قوه تخیل رو داشته باشین
میگه رو پشت بوم دارم میزنم بعد هلت دادم از اون بالا بیفتی پایین منو هم انداختی از اونجایی که میفتیم تا پایین زدمت آخر سر هم یه لگد زدم سه متر اونورتر افتادی
نکته:داداش ما خیلی فیلم هندی و رزمی نگا میکنه
فک و فامیله  ما داریم آخه ؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

صبح بابام: سینا سویچ کوش؟
من: تو دستته
ظهر بابام: سینا کنترل تلویزیون کوش؟
من: کنارتونه
شب بابام: سینا عینکم کوش؟
من: رو چشمتونه بابا
فردا صبح بابام: سینا ساعتم کوش؟
من: تو جیبه شلواره بابا
فردا ظهر بابام: سینا گوشیم کوش؟
من: نمیدونم
بابام: پس تو چی میدونی. چرا تو هیچی نمیدونی نفهمه خنگ
فردا شب من: بابا جورابامو ندیدی؟
بابام: چقدر تو الزایمر داری تو گیجی مگه من باید جوراباتو پیدا کنم
(
هیچ وقت به روش نیاوردم اون جورابای منو پاش کرده بود)
فک و فامیله  ما داریم آخه ؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

دو تا دهه هشتادی توی فامیلامون هست یکیشون هیولا اون یکشون غیر هیولا کوچیکه که غیر هیولائه 3 سالشه داشت از پله تنهایی می رفت بالا بهش گفتم بیا پایین خطر ناکه اوف می شی بزرگه ی هیولا که تازه کلاس اوله گفت : ساکت! نی نی خودمه عرفان(پسر کوچیکه)به حرفش گوش نکن
من:@@@@@@@@@@@@
رئیس اداره ی راه و ترابری کشور ! (یکی نیست بهش بگه این موضوع چه ربطی به شما داشت) :**********
هم چنان من : &&&&&&&&&&
فک و فامیله  ما داریم آخه ؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

تو اتاقم دارم فیلم ترسناک میبینم برادرزاده ام (5سالشه) اومده
میگه: داری چیکار میکنی؟
میگم: دارم فیلم ترسناک میبینم شما برو بیرون
میگه: توش چندتا روح و جن داره؟
میگم: خیلی شما نمیشه ببینی
میگه: منم باید ببینم
اومده کنارم دراز کشیده دیدم داره ترسناک میشه الکی گفتم کوروش من خیلی میترسم بیا دیگه نگاه نکنیم برگشته به من میگه اگه میترسی از اتاق برو بیرون.
هیچی دیگه تا آخر فیلم و نگاه کرد و منو ضایع کرد.
فک و فامیله  ما داریم آخه ؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

مامان من همیشه به جیب مبارک پدر دستبرد می زنه و یه مقدار پول غارت می کنه!
یه روز که رفته بود سر جیب باباهه منم یه هو اومدم تو اتاق دیدم دستش تو جیبه مبارکه داره یه ده تومنی میکشه بیرون. تا من رسیدم هول و حاشا کرد گفت: " این جیب بابا سوراخه هی پولاش می افته از جیبش. این ده تومنی هم افتاده بود گفتم بزارم تو جیبش گم نشه"
اینم از مامان دلسوزه ما که خیلی به فکر جیب بابامونه!
فک و فامیله  ما داریم آخه ؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

داداشم قنادی داره ،دیروز برگشته دو بسته شکلات آورده خونه میگه اینو بخورید حیفه!! تاریخ مصرفش گذشته مشتری نمیبره!!
داداشه خانواده دوسته داریم؟!

 

فک و فامیله ما داریم

 

عاغا دیشب برقامون رفته بود خوب مسلما تلویزیون خاموش میشه پدر ما هم بلند شد از اتاق اومد بیرون منم داشتم شام میخوردم دیدم بابام صدام کرد میگه چرا این کامپوتر روشن نمیشه منم یه نگاه بهش کردم گفتم حتما نفتش تموم شده
فک و فامیله ما داریم

 

فک و فامیله ما داریم

 

یه روز تعطیل:
زیر پتو خوابیدم لپ تاپم رو پام دارم پست میزارم
بابام هی رد میشه از بغلم با پاش یدونه میزنه تو پهلوم میگه بلند شو
یه هف هش باری زد
یه دونه رو یادش رفت میگم بابا یکی در رفت
خم شد تو صورتم نگاه کرد خیلی ریلکس زااااارت زد تو گوشم گفت: اون طعمه بود حالا بلند شو
هیچی دیگه از شدت اون ضربه بلند شدم برم دستشویی رفتم در یخچالو باز کردم
فک و فامیله  ما داریم آخه ؟

 

فک و فامیله ما داریم

 


ما یه فامیل داریم خیلی شکمو هست(30 سالش میشه) هر وقت میاد خونمون اول میره تو یخچالمون هر چی ببینه بر میداره میخوره
یه روز من رفته بودم موز و شیرو ... خریده بودم که خیر سرم معجون درست کنم شب که میرم باشگاه بخورم وقتی شنیدم فامیل شکمومون میخواد شب بیاد خونه مون رفتم همه ی خوراکی هامو قایم کردم. یه جا که عقل جنم بهش نمیرسید با خیال راحت وقتی اومد خونمون رفتم پشت تی وی نشستم فیلم ببینم
چشمتون روز بد نبینه بعد از 10 دقیقه دیدم پلاستیکی که توش خوراکیامو قایم کردم دست فامیلمونه نامرد چه با اشتها میخورد منم زیر چشمی نگاه میکردم و حرص میخوردم اگه فقط یه نارنجک داشتم میبستم به خودم بعد می پریدم تو بغلش دو تامون منفجر میکردم.(حیف ما جوونا ایرانی امکانات نداریم)
اینم از فک و فامیل ها غارت گر ماااا
و اینطوری شد که من همچنان لاغر موندم .

 

فک و فامیله ما داریم

 

به اتفاق خانواده داشتیم فیلم میدیدیم مادره تازه بچشو خابونده بود که گوشی بابام زنگ خورد. مادرم فورا میگه:خاموشش کن بچه خابیده!!!!
یعنی من چی بگم؟؟؟
مامان جون اگه من خواب بودم همچین حرفی میزدی؟نه میزدی؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

پای کامپیوتر بودم چشمام خسته شد.. پَریدم رو تخت یه ذره دراز بکشم خستگیم که رفع شد برم بیرون..
گوشیمو کوک کردم نیم ساعت بعد آلارمش روشن شه..
هنوز خوابم نبرده بود مامانم اومده تو اتاق..منم سرم زیر پتو
میگه:زیر لبا، آخی مادر فدات بشه .. خوابیدی؟
چی میشد بچگیاتم همینجوری مثله بچه آدم آروم میخوابیدی.. سر هر بار خوابیدنت بساط داشتم از بس پُر انرژی بودی..
ای مادر بچه ها چه زود بزرگ میشن..آدم خودشم نمی فهمه..
دیدم پای درد و دل مـامـان خانــوم باز شده، پاشم بشینم پای حرفاش..
بلند شدم گفتم مـامـان خـانـوم هنوز خوابم نبرده بیا درد و دل کن..اصلا خوابم نمیاد..
برگشته میگه:عـــه تو که بیداری.. خجالت بکش، درست شو،حالا حرفای منو گوش میدی،من حرفی ندارم.. باید برم آشپزخونه..
در اتاق رو کوبید و رفت..
آخـــــــه مــــادرِ مــــــن اگه مـــن بلند نمیشدم که تا شب بالا سرم حرف میزدی..!!!
مامانِ بی درد و دلــه که مــن دارم؟؟؟!!!

 

فک و فامیله ما داریم

 

با دوستم تو مترو بودیم یهو یکی رو دید و رفت شروع کرد به سلام و احوالپرسی ، منم سلام کردم و خلاصه کلی با هم صحبت کردیم ، آخر سر از دوستم پرسیدم حالا این کی بود ؟ میگه : نمییییییییدددددووووونننننننننننم !!!!!!!!!!!
میگم یعنی چی ، تو باهاش دست دادی ، میگه : نه بابااااااا تو دست دادی !!!!!!!!!
بابا این دیوانست
اااااااااااااااااااااا بابا آدمم انقد جوگیر !!!!!!!!
این سیاه چاله هه که بچه ها میگن کجاس تو رو خدا نشونش بدید به من !
شما هم اگه از این دوستا یا فک و فامیلا دارید بلند بخندید !!!
هنوز که داری نیگا میکنی بخند دیگه !
تعجب نکن کار دیگه ای از دستمون بر نمیاد ،بخندییییییییییییید و فریاد بکشید !!!

 

فک و فامیله ما داریم

 

یـه شب خالـم اینا خـونـمـون بـودن ، شـام آبـگوشت داشـتـیم.
ایـن شـوهـرخـاله ی مـا هـی اصـرار مـیـکـرد کـه بـدیـن کـوبـیـدشـو مــــن درسـت کـنـم... مـا هـم گـفـتیـم بـفـرمـا! بـکـوب !
آغـا ایـن شـروع کـرد بـه کـوبـیـدن مـگه ول مـیـکرد؟ هـی مـیـکـوبـید هـی مـیکـوبـیـد ، یـه آن دیـدم عـرق از سـر و روش داره چیکه چیکه مـیکـنه تـو قـابـلمه!! گـفـتـم : مـهدی خان بـسه دیـگه خسته شدی بـقـیـشو بـدیـن مـن بکوبـم ، نـذاشت! حـالا خـالم هـم هـی قـربون صدقه ی زور بـازوش میـرفت ایـنم بـدتـر شـارژ مـیشـد بـیشتر میکـوبـید ، خـلاصـه قانـع شد و ول کرد. آقـا ما شـروع کردیـم به خـوردن (بـه زور) هـمینجوری مشـغـول بـودیـم یـهو شـوهرخالـه هه بـامزگیش گـل کرد یه جـوک گفت ، تـو هـمین لـحـظه پسـرخـالم (پـسر خودش) از جـوکه خـیلی خندش گـرفت و هـمه مـحـتـویات دهـنشـو پــــوف کـرد تـو سفـره و غذای مـن
!!
از توضیح دادن ادامه ماجرا مـعذوریـم...
فــَـکُ و فامیـله داریـم ما؟ باجناغه بابام داره؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

آقا داییمینا اومدن خونمون دخترش 4 سالشه رفته بود تو حیاط بازی کنه بعضی وقتام درو وا میکرد میرفت تو کوچه
داییم گفت برو دعواش کن تو کوچه نره
رفتم با اخم گفتم تو کوچه نری ها
گفت چشم
موندم دهه 80 و چشم
که یه دفه گفت ولی اگه بخوام میرم به تو هم ربطی نداره!!!!
فک و فامیله  ما داریم آخه ؟

 


یکی بیاد به مادربزرگم بفهمونه من 20 سالمه یه شب رفتم خونشون یه غلطی کردم به مادر بزرگم گفتم خوابم نمیاد اقا اونم شروع کرد لالای خوندن تا خود صب شانس اوردم منو قنداق پیچ نکرد در حدی توهمی شده بود از اون شب به بعد به زورم شده میخوابم
اخه اینم مادربزرگ نوه دوست من دارم

 

فک و فامیله ما داریم

 

خانمم  رفته خودش یه طلا خریده ، بهش میگم وضعت خوب شده ها
اونم برگشته میگه این همون چیپس و پفکاییه که دلم میخواسته ولی نخریدم بخورم
من:خوب پس اون همه چیپس و پفک که میخوری چیه؟
خانمم:اونا مال بچس
من:ینی بچه ایقد مصرفش بالا رفته
بیچاره عابربانکم
بیچاره من
اینم فک و فامیله که من دارم

 

فک و فامیله ما داریم

 

آقا یادمه بچه بودم مامان بابام به داداشم که دو سال از من کوچیکتره میگفتن تو سر راهی هستی!میگفتن تو یه پسر آمریکایی هستی که اسمت جک هستش و(به اینجا توجه کنید)بابات هم جرج دبلیو بوش هستش!جالب اینجاس بابام رفته با فتوشاپ و اینجور چیزا یه عکس از صفحه شناسنامه درست کرده که مثلا آمریکایی هستش و...
هم داداشم باور کرده بود و هم من باور کرده بودم!
بیچاره دلم واسه داداشم خیلی سوخت!
مامان باباهه ما داریم!

 

فک و فامیله ما داریم

 

یه پسر خاله دارم (پسر عمومم هست خیر سرش)یه ذره مخش 5میزنه.گویا سرما خورده بوده میره دکتر.وقتی دکتره براش دارو مینوشته به دکتره میگه برام(لوپراکس)هم بنویس!!! دکتره شاکی میشه میگه ببخشید اقا مدرک دکتریتو کجا گرفتی؟؟؟
این پسرخاله 5ما میگه :مدرسه کلانتری(فکر کرده میگه کجا درس میخونی)!!!

 

فک و فامیله ما داریم

 

عید چند سال پیش مادرم توی کوچه همسایه مون رو که خیلی هم بی ریخت بوده میبینه و میاد بگه عید شما میمون و مبارک میگه :سلام عیدت مبارک میمون!!! …
همسایمون
مادرم
میمون

 

فک و فامیله ما داریم

 

چند روز پیش خواهرمو بردم خونه ی دوستم داره عکسای تو کامپیوتر دوستمو نگاه می کنه به عکس داداش دوستم رسیده میگه اااااااه ه ه ه ه این میمونه کیه؟چرا عکس این حیووونارو نگه میداری؟دوستمم تو هنگ میگه به خدا به داداشم میگم موقع عکس گرفتن شکلک در نیاره گوش نمیده.......
خواهر ما داریم

 

فک و فامیله ما داریم

 

( از بس پای کامپیوتر میشینی ) از این جمله متنفرم:
به بابام میگم :بابا سرم درد میکنه
بابا: از بس پای کامپیوتر میشینی
من:وقت نمی کنم به کارام برسم
بابا:از بس پایه کامپیوتر میشینی
من:حوصلم سر رفته
بابا: از بس پای کامپیوتر میشینی
من: اخه من چرا انقد بد بختم؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا:از بس پای کامپیوتر میشینی
اخه من الان چی بگم؟؟؟؟؟؟؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

سر صف مدرسه بودیم و از جلو نظام و خبر دارو ... اینا. بعد مدیرمون اومد از قیافش معلوم بود حرف زیاد داره
شروع کرد به حرف زدن پول پنکه رو خودتون میدین .پول کلید برقار رو خودتون میدین.پول رنگ دیوارو خودتون میدین.پول شیشه ها پرده هارو خوردتون میدین .دو تا از افتابه ها گم شده پول اونارو هم خودتون میدین!!!!!افتابه!!!یعنی بچه ها افتابه ها رو هم بردن؟؟؟!!
خب لاقال این دو تا افتابه رو نمیشد بگی.
بعد به همه نفری یه کاغذ دادن روشو خوندم دیدم نوشته کمک به مدرسه حالا جالبیش اینجایه چهار تا گزینه ها بیشتر نداشت از 10 هزار تومن شروع میشد تا برو بالا
خب لا مصب یه گزینه 1000 تومنی هم میزاشتی دیگه خدارو قهر نمیومد
اینم مدیر ما داریم؟؟؟؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

پسر عموم اومده بود خونمون (بله دهه هشتادیه)یه عروسک دستش بود میگه :نیتا تلددن گلفتم(نیگاه کرگدن گرفتم)
میگم افرییییییییین بدش ببینم
بهم نداد میگه:نه تو ادم نیستی میزنی خلابش(خرابش) میکنی بلو(برو) گمشو.
خدایا اینا چرا اینجوری شدن.واقعا یه لحظه باورم شد ادم نیستم
اینم پسر عمویه ما داریم؟؟!!

 

فک و فامیله ما داریم

 

یکی از فامیلامون از یه روستا اومدن تهران که بیان خونه ما بعد بابام زنگ زد بهشون که آدرس بده بیان خونمون از اونا پرسید یه تابلو که نزدیکتونرو بخونین تابفهمم کجایین. اوناگفتن:روتابلوئه نوشته سرویس بهداشتی!
آخه فک وفامیله ما داریم؟؟؟

 

فک و فامیله ما داریم

 

ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻢ :
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯽ ﺣﺎﻟﻢ ...
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﻧﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﯽ !
ﺳﺮﻩ ﺭﺍﻫﯿﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ !...
مامان ما داریم...

 

فک و فامیله ما داریم

 

براتون بگم ما کلا رو این سوتی های زبونی خیلی حساسیم. یعنی اهل فامیل فقط منتظرن یکی زبونش خوب نچرخه یه چی بگه تا تو کل فامیل پخش شه.
یه بار سالن والیبال بودیم یه عمو داریم می خواست از دوستش تعریف کنه.
تو چشای ما نگا میکنه میگه فلانی دوستم قدش 2متر و 5 دقیقه اس.
مقیاس جدیده عمو؟؟؟؟؟؟
آخه متر و دقیقه چطور با هم جمع میشن.
احتمالا منظورش این بوده 2 مترو تو 5 دقیقه میره شایدم به ازای هر دو متر پریدن 5 دقیقه استراحت میکنه. والیبالیسته دیگه

 


نوشته شده توسط pari در شنبه 6 دی 1393

و ساعت 17:51


اگر پــــــــــــوست چـرب دارید!!!!!!

اگر پوست چرب یا مستعد آکنه دارید و احساس می کنید که پوستتان کسل کننده است ، این ماسک صورت جوان کننده خوبی برای پوست است.ما میوه کیوی و توت فرنگی را  به عنوان مواد تشکیل دهنده اصلی  استفاده میکنیم. این ماسک مخصوص کسانی است که پوست چرب  دارند اگر شما دانه های سرسیاه  یا آکنه یا جوش روی صورت دارید، این ماسک دست ساز  را هر روز استفاده کنید تا از شر آکنه خلاص شوید . این هم یک ماسک صورت خوب برای بهبود رنگ پوست است با استفاده منظم از آن زیبایی صورت خود را با شرایط آب و هوایی نامساعد تطبیق دهید. در طول فصل زمستان شما می توانید پوست کسل کننده و چرب خود را  تغییر دهید.

 

اول از همه کیوی تازه و توت فرنگی را  له کرده خمیری درست کنید. بدین ترتیب که 1 قاشق کیوی و 1 قاشق توت فرنگی له شده را باهم ترکیب کرده 1 قاشق چایخوری پودر چوب صندل اضافه کنید در نهایت 1 قاشق چای خوری خاک رس را به آن اضافه کنید. همه مواد را خوب مخلوط کرده تا خمیر صافی شود بمنظور انسجام میتوانید کمی آب هم اضافه کنید.

 

 

قبل از رفتن به رختخواب  اول آرایش صورت  را  پاک کرده و  صورت خود را تمیز کنید. همچنین با آب ولرم بشویید و  خشک  کنید.

دو بار در هفته  این کار را انجام دهید. این ماسک جوان کننده است بخصوص برای پوست چرب بسیار مناسب است. کیوی و توت فرنگی حاوی مواد مغذی مفید و ضروری سلامت پوست ما  هستند. پوست  را تغذیه میکنند رطوبت پوست  را متعادل نگه می دارد.  سلول های  مرده  پوست و ناخالصی ها را از بین می برند. منافذ  مسدودپوست را پاک کرده و   آکنه و  جوش را از بین می برد.  استفاده منظم آن  رنگ پوست را روشن میکند. چربی پوست را متعادل میکند.


نوشته شده توسط pari در شنبه 6 دی 1393

و ساعت 17:49


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:32


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:32


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:32


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:31


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:31


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:30


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:30


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:29


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:29


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:29


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:28


عکس های زمستــــــــــــــــــــــونی واســــــــه بچــــــــــــــــــه های زمستونی


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:27


بـــــــــــــــــــرای چــــــــــشم های پــــــف آلــــود

برای چشم های پف آلود

تشکیل کیسه و افتاد‌‌گی پوست د‌‌ور چشم‌ها اصولا ارثی بود‌‌ه و معمولا با بالا رفتن سن به وجود‌‌ می‌آید‌‌ هر چند‌‌ که زود‌‌تر هم ممکن است ایجاد‌‌ گرد‌‌د‌‌. د‌‌ر حالت عاد‌‌ی پوست این مناطق ظریف‌تر بود‌‌ه و به زیر پوست محکم چسبید‌‌ه نیست. به تد‌‌ریج که شخص پیر می‌شود‌‌ برخی از عضلات زیری و بافت‌های زیرین تحلیل می‌رود‌‌ و پلک پایین می‌افتد‌‌ و چین می‌خورد‌‌.

تغییر چهره
وقتی کیسه‌ها بزرگ باشند‌‌ ممکن است قیافه را تغییر د‌‌هند‌‌، که یک مشکل اجتماعی و اقتصاد‌‌ی است به خصوص اگر شخص جوان باشد‌‌. اقد‌‌امات آرایشی کار زیاد‌‌ی نمی‌توانند‌‌ بکنند‌‌. با هر پلک زد‌‌ن(که د‌‌ر طی د‌‌وران زند‌‌گی شما میلیارد‌‌ها بار رخ می‌د‌‌هد‌‌) عضلات و پوست پلک‌های فوقانی قد‌‌ری کشید‌‌ه می‌شوند‌‌ ولی فیبرهای الاستیک موجود‌‌ د‌‌ر پوست، آنها را به موقعیت طبیعی خود‌‌ باز می‌گرد‌‌انند‌‌. د‌‌ر طول زمان، پوست و عضلات پلک بالا طویل‌تر می‌شوند‌‌ و د‌‌ر نهایت یک چین کوچک پوستی به د‌‌لیل پوست اضافه، به وجود‌‌ می‌آید‌‌ که به سمت خارج برجسته شد‌‌ه و روی پلک آویزان می‌شود‌‌. د‌‌ر بعضی افراد‌‌، این پوست حتی تا روی مژه‌ها می‌آید‌‌ و د‌‌ر فرد‌‌، ایجاد‌‌ احساس ناراحتی کرد‌‌ه و نگاه کرد‌‌ن به سمت بالا را مشکل می‌سازد‌‌. اگر مشکل شد‌‌ید‌‌ باشد‌‌، فرد‌‌ متوجه محد‌‌ود‌‌یت د‌‌ید‌‌ خود‌‌ توسط پلک پایین افتاد‌‌ه می‌شود‌‌.

افتاد‌‌گی ابرو
ایجاد‌‌ پوست اضافه د‌‌ر پلک بالا می‌تواند‌‌ به د‌‌لیل پایین افتاد‌‌گی ابرو باشد‌‌. د‌‌ر این موارد‌‌، جراحی پلک به تنهایی نمی‌تواند‌‌ نتیجه اید‌‌ه‌آل بد‌‌نبال د‌‌اشته باشد‌‌. پایین افتاد‌‌گی پلک تحتانی، به صورت کیسه‌های زیر چشم خود‌‌ را نشان می‌د‌‌هد‌‌. تقریبا هر فرد‌‌ی د‌‌ر این ناحیه د‌‌چار د‌‌رجاتی از افتاد‌‌گی است. نیروی جاذبه زمین و افزایش سن، مهمترین عوامل د‌‌ر این زمینه‌اند‌‌ ولی حتی افراد‌‌ جوان نیز ممکن است د‌‌ارای ذخیره چربی اضافه د‌‌ر زیر چشم‌ها باشند‌‌. چشم‌ها توسط لایه ضخیمی از بافت چربی محاصره شد‌‌ه‌اند‌‌ که توسط یک غشاء د‌‌ر محل خود‌‌ محکم شد‌‌ه است. د‌‌ر طول زمان این غشاء سست می‌شود‌‌ و به بافت چربی، اجازه حرکت به سمت پایین را می‌د‌‌هد‌‌. پوست و عضله، توسط بافت بیرون زد‌‌ه، کشید‌‌ه می‌شوند‌‌ و ایجاد‌‌ بیرون‌زد‌‌گی پف‌آلود‌‌ی را می‌کند‌‌ که نمی‌توان آن را با مواد‌‌ آرایشی مخفی نمود‌‌.

پف چشم بعد‌‌ از خواب
این مشکل اغلب صبح‌ها بد‌‌تر است زیرا د‌‌ر حالت د‌‌راز کشید‌‌ه، مایع د‌‌ر بافت چربی جمع می‌شود‌‌ بعد‌‌ از بلند‌‌ شد‌‌ن از خواب، جاذبه زمین مایع را بیرون می‌کشد‌‌ ولی اگر بافت چربی اضافه، زیاد‌‌ باشد‌‌، زمان بیشتری برای خروج مایع از آن و کاهش تورم لازم است.

بلفاروپلاستی
خوشبختانه مشکلات پلک را می‌توان بطور بسیار موثر توسط عمل بلفاروپلاستی که عمل نسبتا ساد‌‌ه‌ای است، بر طرف نمود‌‌. د‌‌ر این عمل، پوست و عضلات و بافت چربی اضافه برد‌‌اشته می‌شود‌‌. این عمل اغلب با سایر اعمال جراحی پلاستیک صورت مانند‌‌ بالا برد‌‌ن ابرو، کشید‌‌ن صورت و یا اقد‌‌امات پوستی همراه می‌شود‌‌. اگر چشم‌های شما باعث می‌شود‌‌ که ظاهر شما پژمرد‌‌ه، ناراحت یا خسته به نظر آید‌‌، عمل بلفاروپلاستی می‌تواند‌‌ باعث بهبود‌‌ واضح آنها شد‌‌ه و به شما ظاهری با نشاط‌تر، هوشیارتر و جوانتر ببخشد‌‌. د‌‌ر عمل جراحی زیبایی پلک (بلفاروپلاستی)، پوست اضافه پلک بالا و پایین برد‌‌اشته می‌شود‌‌ و میزان بافت چربی زیر چشم‌ها کاهش د‌‌اد‌‌ه می‌شود‌‌. جراحی را می‌توان بسته به مشکل موجود‌‌، روی پلک‌های بالا یا پایین و یا هر د‌‌و انجام د‌‌اد‌‌. د‌‌ر صورتی که میزان افتاد‌‌گی خفیف باشد‌‌ انجام لیزر می‌تواند‌‌ به بهبود‌‌ این وضعیت کمک کند‌‌ و حتی فرد‌‌ را از انجام عمل جراحی بی‌نیاز کند‌‌.

چند‌‌ تکنیک ساد‌‌ه جهت کاهش تورم د‌‌ر پلک‌ها
هرگونه تمرین و فعالیتی که بتواند‌‌ به طور غیرمستقیم روی چشم، انجام شد‌‌ه و مواد‌‌ را به سمت پایین بکشد‌‌، د‌‌ر تخفیف و از بین برد‌‌ن سریع پف مؤثر است. د‌‌وید‌‌ن ساد‌‌ه ، بالا و پایین پرید‌‌ن و حتی بالا رفتن از پله‌ها از این د‌‌ست فعالیت‌های ساد‌‌ه به شمار می‌روند‌‌. برای کاهش پف‌ها، یک کیسه یخ را روی پف و د‌‌ر اطراف محل آن قرار د‌‌هید‌‌. به مد‌‌ت ۱ تا ۲ د‌‌قیقه با انگشت میانی‌تان به سرعت و با ملایمت روی ناحیه پف کرد‌‌ه‌ زیر چشم ضربه بزنید‌‌. گاهی پرهیز از غذاهای شور و یا مواد‌‌ی که به آن حساسیت د‌‌ارید‌‌ به شما کمک خواهد‌‌ کرد‌‌. استفاد‌‌ه از مواد‌‌ آرایشی مخصوص چشم‌های حساس می‌تواند‌‌ د‌‌ر کاهش تورم موثر باشد‌‌. بهتر است فرم ژل را برای کرم‌های روز و شب خود‌‌ استفاد‌‌ه کنید‌‌ و سعی کنید‌‌ تماس کرم با ناحیه د‌‌ور چشم را به حد‌‌اقل برسانید‌‌. یا لایه نازک کرم را روی مرز استخوانی زیر چشم بزنید‌‌ ولی مواظب باشید‌‌ که کرم به ناحیه‌ای که د‌‌قیقا زیر پلک است نرسد‌‌.


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:14


قبل از عـــــــــاشـــــــــــق شدن بخوانــــــــــــــید

از همون روز اول که ديدمش، فهميدم اين آدم زندگي منه!»، «خيلي زود عاشق هم شديم و خيلي زود هم تصميم گرفتيم ازدواج کنيم و حالا هم که يک ماه از ازدواجمون مي‌گذره، خيلي خوشبختيم!» و هزاران جمله آشناي ديگر که با شور و حرارتي وصف‌ناشدني گفته مي‌شوند اما زماني از گفتن اين جمله‌ها نمي‌گذرد که مي‌شنويم: «اصلا نمي‌دونم چرا اينجوري شد! ما که عاشق هم بوديم...» يا بعضي‌هاي ديگر که مي‌گويند: «از اولش هم منو دوست نداشت؛ هرکاري کردم عاشقم نشد و حالا هم اين وضع زندگيمه ...» واقعا داستان چيست؟ چرا بعضي از زوج‌هايي که زندگي‌شان را با عشق آغاز مي‌کنند، ناگهان به بن‌بست مي‌رسند راه را اشتباه مي‌روند يا از اول در مسير اشتباهي بوده‌اند؟ چه‌طور بايد تفاوت بين عشق‌هاي زودگذر و عشق واقعي را بفهميم؟
آيا واقعا هر علاقه‌اي به جنس مخالف مي‌تواند سرآغاز عشق و در پي آن ازدواج باشد؟!

عشق اسطوره‌اي مال کتاب‌هاست!
متاسفانه در ادبيات کلمات مشابه بسياري به اشتباه جاي يکديگر استفاده مي‌شوند و عشق هم از همين گروه است. عشقي به عنوان عشق اسطوره‌اي در ادبيات ما وجود دارد که احتمال وقوعش در دنياي واقعي بسيار کم است. حتي وقتي فردي ادعا مي‌کند آنقدر فرد ديگري را مي‌خواهد که حاضر است همه را بدهد تا او را به‌دست بياورد، جدا از واکنش طرف مقابل، جاي بحث و بررسي دارد که آيا واقعا چنين چيزي ممکن است يا خير. در مفاهيم انساني اين نوع رابطه بعيد است اما غيرممکن نيست؛ مثلا اين عشق بين انسان و خداوند متعال امکان‌پذير است. ما وقتي به فردي علاقه داريم، دوست داريم تمام توجه او به ما باشد و اگر به ديگري توجه کند، آزرده مي‌شويم. تنها خداوند است که ما دوستش داريم و وقتي ديگران مورد توجه خداوند قرار مي‌گيرند، ناراحت نمي‌شويم که هيچ، خوشحال هم مي‌شويم. اين تنها مثالي بود که مشخص شود عشق انساني با عشق‌هاي اسطوره‌اي بسيار متفاوت است.

عشقي که زود نفرت‌انگيز مي‌شود!
نکته‌ديگري که در روابط انساني بايد به آن دقت داشته باشيم اين است که شايد فردي را بي‌نهايت دوست داشته باشيم و به اشتباه اسم عشق هم روي رابطه‌مان بگذاريم، اما مهم اين است که ما هم آن فرد را براي خودمان مي‌خواهيم و هرقدر براي ما عزيز باشد، اگر طردمان کند يا فرد ديگري را به ما ترجيح دهد، آرزو مي‌کنيم همان آدم خيلي‌خيلي عزيز اصلا ديگر در اين دنيا نباشد! به همين دليل کاربرد واژه عشق بايد با دقت بيشتري انتخاب شود.

عامل محرکه را بشناسيد!
وقتي دو جنس مخالف يکديگر را در محل کار، خواستگاري و... مي‌بينند يا جايي ارتباط اجتماعي برقرار مي‌کنند و هر دو احساس نزديکي زيادي به يکديگر دارند، اين حسشان هر روز بيشتر مي‌شود تا اينکه به رابطه نزديک‌تري تبديل مي‌شود و افراد متوجه مي‌شوند به طور اختصاصي به هم احساس وابستگي دارند. اولين سوالي که افراد بايد از خود بپرسند اين است علاقه‌اي که حالا نسبت به ديگري دارند و به وابستگي تبديل شده، از کجا شروع شده؟ يعني عامل محرکش چيست؟ ظاهر و حالت فيزيکي اوست يا نوع و سبک ارتباطي که با ما برقرار مي‌کند، شايد هم ديدگاهش در مسائل اجتماعي توجه‌مان را جلب کرده يا حتي ممکن است موقعيت اقتصادي و اجتماعي فرد و شايد هم ترکيبي از چند عامل برايمان جذاب بوده، پس در اولين مرحله بايد صادقانه عامل محرک را مشخص کنيم چراکه ارزش‌گذاري همين عوامل محرک است که نقش کليدي در ايجاد علاقه و وابستگي ما به ديگري دارد.

«هيجان ناپايدار» يا «عشق زودگذر»
وقتي بعضي افراد مي‌گويند در همان اول حس عجيبي نسبت به فلاني داشتم و احساس کردم خيلي دوستش دارم و... اين حالت‌ها هيجان‌هايي هستند که عامل محرکه‌اش هيجاني و زودگذر است. چراکه همه هيجان‌ها عمر مشخصي دارند و در بستر زمان حتي ممکن است از بين بروند. پس چيزي به اسم «عشق گذرا» وجود ندارد؛ هيجاني ناپايدار است که بر اساس نيازهاي مختلف افراد بروز مي‌کند و اين نيازها ممکن است زماني وجود داشته باشند و در موقعيتي ديگر نباشند. پس اگر مي‌خواهيم به احساسي عميق و پايدار برسيم و رابطه‌اي داشته باشيم که منجر به ازدواج پايدار شود، بايد فرايند شکل‌گيري احساساتمان را مرور کنيم. اگر در روابط، چنين فرايندي- که در ادامه خواهيم گفت- شکل بگيرد، طبيعي و قابل‌استناد است و مي‌تواند حقيقي بودن يک علاقه را مشخص کند.

از عشقتان مراقبت کنيد تا زنده بماند!
«عاشق مني؟! پس فقط من بايد در اولويت باشم!» اما در روابط سالم انساني چنين چيزي امکان‌پذير نيست؛ حتي در دوست‌داشتن‌هاي فوق‌العاده‌اي که بين يک زوج برقرار است. در يک رابطه سالم، همه‌چيز بايد سرجايش باشد. مهم‌ترين نکته‌اي که افراد بايد به خاطر بسپارند اين است که هيچ رابطه يک‌طرفه‌اي پايدار نيست و پايدار نخواهد ماند بنابراين وقتي همسرمان عشق و علاقه‌اش را به ما ابراز مي‌کند، به هر شکلي از ما مراقبت مي‌کند و توجهش را به هر وسيله‌اي به ما نشان مي‌دهد، ما هم در اين رابطه بايد وظايف خود را انجام دهيم و براي پابرجا نگه داشتن اين احساس، تلاش کنيم.

 پس بعد از گذراندن فرايند لازم و شکل گرفتن احساس عميق بين زوج، نوبت به «مراقبت» مي‌رسد تا رابطه آسيب نبيند. نکته‌اي که بسيار مهم است و خطاي زيادي در آن رخ مي‌دهد، اين است که بسياري از افراد به شريک زندگي‌شان مي‌گويند: «تو همسر مني، «بايد» من را دوست داشته باشي!» اما دوست داشتن احساسي است که بايد شکل بگيرد و بايدي در کارش نيست. پس اگر اوايل ازدواج احساس دوست داشتن شکل مي‌گيرد اما از آن مراقبت نمي‌شود و از بين مي‌رود، نياز به بازسازي وجود دارد اما بايدي در کار نيست.

پيش‌نيازها را پاس کنيد؛ بعدا عاشق شويد!
در جمع، دانشگاه، محل کار... فردي توجه شما را (از نظر ظاهر، مهارت‌ها و...) به خود جلب مي‌کند. به همين دليل يک گرايش ذهني براي شما ايجاد مي‌شود؛ پس دقت بيشتري به فرد مي‌کنيد، رفتارها، مهارت‌ها، شخصيت و... او را مورد ارزيابي بيشتر قرار مي‌دهيد و کم‌کم ممکن است به اين نتيجه برسيد که وقتي کنار او هستيد، حال خوبي داريد. بنابراين احساس مي‌کنيد دوست داريد زمان بيشتري را با اين فرد بگذرانيد و به اين ترتيب به مرحله بعد، يعني «تمايل» مي‌رسيد. وقتي اين تمايل ايجاد شد، مرحله «وابستگي» پيش مي‌آيد. يعني در پي رفت‌و‌آمدهاي اجتماعي اين احساس به وجود مي‌آيد و سر ساعت مشخص دوست داريد طرف مقابل را ببينيد، با او صحبت کنيد، براي هم وقت بيشتري بگذاريد و.... و وقتي اين اتفاق‌ها نيفتد، احساس کمبود و دلتنگي مي‌کنيد.

در واقع بعد از وابستگي است که مرحله دلبستگي پيش مي‌آيد. يعني نه‌تنها حضور فرد براي شما مهم شده، بلکه عاطفه‌اي هم نسبت به او پيدا کرده‌ايد. اگر مرحله دلبستگي تداوم پيدا کند و در موقعيت‌ها و شرايط مختلف تکرار شود، شرايط براي دوست داشتن طرف مقابل مطرح مي‌شود پس اين فرايند بايد در روابط بين دو جنس که مي‌خواهند به ازدواج ختم شود، شکل بگيرد. وقتي فرد به قدري طرف مقابل را دوست دارد که حاضر است هر کاري از دستش برمي‌آيد انجام دهد تا او خوشحال باشد، آرامش داشته باشد، امکانات متفاوتي برايش فراهم شود و ترجيحش در زمان‌هاي متفاوت اوست، اين «دوست داشتن عميق»ي است که اسمش را هرچيزي حتي «عشق» مي‌توان گذاشت!


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 20:10


کـــــــــــــــــــــــفش در هـــــــــــر زمــــــــــــان


نوشته شده توسط pari در شنبه 29 آذر 1393

و ساعت 19:41


یـــــــــــــه تســــــــــــت جالــــــــــــــــب دیــــــگه

آیا اجازه می دهید نزدیکان و دوستان و حتی غریبه ها به شخصیت واقعی شما پی ببرند یا ترجیح می دهید ناشناخته باقی بمانید و فردی دیده شوید که واقعا نیستید؟ در ارتباط با نمونه های ذکر شده در آزمون حاضر کدام یک از گزینه ها را انتخاب می کنید؟

احساساتی مانند حسادت، لجبازی و خودرأی بودن از نشانه های ضعف شخصیت هستند.
الف: من این ویژگی را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم با دیدن این ویژگی چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید کمی این ویژگی ام را نشان دهم.
ج: مطمئنا اگر چنین احساسی داشته باشم آن را نشان می دهم.
د: به چه دلیل باید این احساسم را مخفی کنم؟

روابط عاطفی و ارتباط با همسرتان
الف: در مورد این موضوع با هیچ کس صحبت نمی کنم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم چگونه واکنش نشان می دهد.
ب: شاید کمی در مورد این موضوع با آنها صحبت کنم اما فقط در صورتی که بدانم در نهایت با هم به تفاهم می رسیم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: آزادانه با همه در مورد این موضوع صحبت می کنم.

در طول زندگی کارهایی انجام داده اید که اکنون از انجام دادن آن کارها احساس شرمندگی می کنید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم، مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت به همه می گویم دلیلی ندارد که بخواهم گذشته ام را پنهان کنم.

مسائلی که شما را بسیار عصبانی می کنند؛ مانند صف های بلند و طولانی، فروشگاه های شلوغ، مشتریان بی ادب و ...
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.


احساسی که نسبت به ظاهرتان دارید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.


مسائلی که همیشه شما را نگران می کنند؛ حتی ترس های غیرمنطقی و بچگانه.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.

موفقیت ها، استعدادها و مدارکی که تاکنون کسب کرده اید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.

موفقیت ها، استعدادها و مدارکی که تاکنون کسب کرده اید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.

نگرانید اگر برخی کارها را انجام دهید عادت کنید انجام آنها را از حد بگذرانید؛ مانند وقت گذرانی با دوستان، بیرون ماندن تا نیمه شب، غذا خوردن در رستوران، برقراری ارتباط صمیمانه با غریبه ها.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.


گاهی در انجام برخی کارها ناتوان هستید و این را نقطه ضعف خود می دانید.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید در صورت لزوم مختصری در مورد این کارها صحبت کنم.
ج: ساعت ها در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: خیلی راحت در مورد این موضوع با همه صحبت می کنم.

حیوان خانگی دارید اما برخی از اطرافیانتان با نگه داشتن حیوانات خانگی مخالف هستند.
الف: من این موضوع را بروز نمی دهم؛ زیرا نمی دانم طرف مقابلم در صورت مطلع شدن از این موضوع چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ب: شاید کمی در مورد این موضوع با آنها صحبت کنم اما فقط در صورتی که بدانم در نهایت با هم به تفاهم می رسیم.
ج: مدت های طولانی در مورد این موضوع صحبت می کنم.
د: به راحتی در مورد این موضوع صحبت می کنم، دلیلی ندارد که از عقاید و باورهایم خجالت بکشم.

اکنون برای هر پاسخ الف یک امتیاز، پاسخ ب 2 امتیاز، پاسخ ج 3 امتیاز و پاسخ د 4 امتیاز بدهید.

 

امتیاز 10 تا 17
شما شخصیت بسته ای دارید، از صمیمی شدن با دیگران احساس رضایت می کنید اما دوست ندارید کسی از اطلاعات شخصی شما و زندگی خصوصی تان مطلع شود؛ مگر اینکه با او احساس صمیمیت و نزدیکی زیادی کنید و کاملا به او اعتماد داشته باشید. خوب است که رازهای زندگی تان را به کسی نگویید اما مخفی کردن همه احساسات و عقاید هم چندان خوب نیست. گاهی می توانید در شرایط دشوار از دیگران و عقاید آنها کمک بگیرید یا از مشورت کردن با افراد آگاه بهره مند شوید. اینکه شخصیت پنهان و مرموزی داشته باشید خیلی هم خوب نیست؛ اطرافیان شما برای برقراری ارتباط با شما نیاز دارند بیشتر با شما آشنا شوند.

تبادل اطلاعات در حد معمول خوب و پسندیده است، می توانید از مکالمات و ابراز عقاید کوچک و ساده شروع کنید تا بتوانید با دیگران صحبت کنید و ارتباطات بهتر و صمیمی تری را تجربه کنید. در اولین قدم می توانید با دوستان صمیمی یا اعضای خانواده تان در مورد اهداف کوچک و ساده تان صحبت کنید.

امتیاز 18 تا 28
شما در حد میانه قرار دارید؛ یعنی در عین حال که اسرار مهم زندگی شخصی تان را برای خودتان نگه می دارید می دانید چگونه برای داشتن ارتباطی بهتر و صمیمی تر می توانید در مورد اهداف و عقایدتان با دیگران صحبت کنید تا به دیگران و خودتان  فرصت دهید که راه های ایجاد صمیمیت را بهتر بشناسید.

امتیاز 29 تا 40
شما خیلی آزادانه و باز در مورد مسائل شخصی و زندگی خصوصی تان با دیگران صحبت می کنید. کمی مراقب باشید. خوب نیست که تا این حد آزادانه اطلاعات مهم زندگی تان را در اختیار دیگران قرار دهید. گاهی اوقات این ویژگی نشانه احساس عدم امنیت، احساس گناه و نیاز بیش از حد به پذیرفته شدن از جانب دیگران است. اگر احساس می کنید دیگران گاهی اوقات به صحبت های شما واکنش خوبی نشان نمی دهند و حتی معذب می شوند، بدانید که بیش از حد آنها را وارد حریم شخصی تان کرده اید

 


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 27 آذر 1393

و ساعت 18:45





 

بهترین زمان برای مطالعه را انتخاب کنید
شما الگوی فرزندان تان هستید و فرزندان آینه شما. بهتر است شما برای مطالعه تان برنامه ریزی کنید و به طورکلی روزانه یک ساعت معین را به این امر اختصاص دهید. در واقع مناسب ترین موقعیت برای مطالعه، زمانی است که فرزندانتان در کنار شما هستند. هیچگاه در زمان خواب و با کسالت مطالعه نکنید. به نوعی می توان گفت فرهنگ سازی در زمینه مطالعه در یک خانواده ایرانی، زمینه افزایش فرهنگ خانواده فراهم می کند.
 
مکانی خوب برای یادگیری خوبیها
ممکن است شما در حال حاضر نتوانسته باشید بهترین مکان مطالعه را در محل زندگی خود پیدا کنید. او وقتی شما را حین مطالعه در مکان مناسبی نمی بیند به نوعی موقعیت یابی اش را برای مطالعه از دست می دهد. به نوعی می توان گفت، این امر باعث می شودکه او سردرگم شود.

شما نباید در مکان های نامناسبی مثل سر میز شام، مقابل تلویزیون، درحضور جمع یا درمهمانی مطالعه اش را انجام دهید، این امر عادت های نامناسبی را در فرزندتان بوجود می آورد. در واقع با حضور در محیطی که تمرکز از بین نرود می توان یک مطالعه مفید داشت. شیوه ای که شما برای مطالعه تان تعیین می کنید، باعث می شود فرزند شما الگوی مناسبی برای مطالعه اش داشته باشد.
 
کتاب نقشه زندگی
یادمان باشد کتابها تاثیر گذارند و در مواردی هر فرد شیوه زندگی اش را از کتابها اقتباس می کند. شما با کتابهایی که به فرزندتان پیشنهاد می دهید، غیر مستقیم نقشه زندگی او را ترسیم می کنید. در واقع این کتابها چراغ راه او را روشن می کنند و باعث می شود خودش در این مسیر یافته های ارزنده تری پیدا کند.

چرا مطالعه می کنید؟
برای مطالعه کتابهایتان هدف تعیین کنید. این امر باعث می شود که فرزند شما هم مطالعه خود را علاوه بر کتب درسی در خط فکری خاصی حرکت دهد. در واقع در مسیر مطالعه دست اندازهایی است که اگر فرد هدف نداشته باشد ممکن است با دیدن فرازو نشیب ها بی خیال قصه شود. هدف هر چه بیشتر راه را زیبا و روشن می کند. یادتان باشد فرزند شما، مخصوصا در سالهای اول زندگی شما را می بیند. او آنچه شما انجام می دهید درک می کند و در آینده نزدیک خواهید دید که او خود شما شده است حتی اگر در دیدگاه هایش با شما تفاوت داشته باشد. به نوعی می توان گفت بهترین عادات را برای مطالعه انتخاب کنید، این امر کمک می کند تا شما بهترین روزگار را با کتابهایتان سپری کنید.
 
به دنبال شریک بگردید

همیشه می گویند شراکت خوب نیست اما در مورد مطالعه کردن سعی کنید برای خودتان یک شریک پیدا کنید. به طور مثال زمانی که قرار است یک کتاب را مطالعه کنید، در کنار هم بودن باعث می شود ایده ها و پیشنهادات تان را در اختیار هم قرار دهید. اگر شما زمانی را در نظر بگیرید تا در مورد مباحث کتاب بحث می کنید، این مطالعه مثمر ثمر خواهد بود. یک نکته حائز اهمیت این است که اگر این شراکت را با فرزندتان انجام دهید، مطمئنا او را به کتاب وابسته تر خواهید کرد.
 
یادگاری هایی از یک کتاب
یادداشت برداری از موارد مطالعه شده و دسته بندی آنها کمک می کند تا شما اطلاعات مفیدی از آنچه خوانده اید جمع آوری کنید. در واقع شما با این کار کمک می کنید فرزندان تان بتوانند از این مطالب دسته بندی شده استفاده کنند. علاوه بر این او هم یاد می گیرد از همین حالا آنچه را می خواند،حفظ کنید.


نوشته شده توسط pari در یک شنبه 23 آذر 1393

و ساعت 19:30


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:45


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:45


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:44


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:44


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:43


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:42


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:42


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:41


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:41


هنر نمایی جوب کبریت های زیبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:39


هنر نمایی چوب کبریت ها ی زیــبا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:38


اینم همگی بچه های اکادمی سال پیش


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:36


فقط تورو میخـــــــــــــــــــــــــام


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:35


نــــــــــــــــدا جون دوست دارم................


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:33


من نـــدا رو خـــــــــــــــــــــــعــــــلی دوس دالــــــــــــم


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:31


ســـــــــــــرگرمی یـــــــــــــــــنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:28


عـــــــــــــــــاشـــــــــــــــــقشــــــــــــــــــــــم خــــــــــــــــــدا


نوشته شده توسط pari در جمعه 14 آذر 1393

و ساعت 21:27


کـــــــدوم تیپ رو مـــــیپسنـــــــــــــــــدی؟؟؟؟؟


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 13 آذر 1393

و ساعت 23:1


هـــــــــمیــــــــن طوری یهــــــــویی.....دلــــــــم گـــــــــــــرف


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 13 آذر 1393

و ساعت 23:0


هـــــــــمیــــــــن طوری یهــــــــویی


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 13 آذر 1393

و ساعت 22:59


جــــــــالــــــــــــب

مورد داشتیم از كلیپس دختره به عنوان چنگك برای برداشتن اشیاء به وزن1000 تن به بالا استفاده شده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم پسره از بس به مدرسه علاقه داشته سیزده بدر با خانواده رفتن تو حیاط مدرسه چادر زدن خیلی هم ریلکس....

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم طرف تو عروسیش ماکارونی داده, سر ته دیگش چند تا کشته داده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم پدره به پسرش گفته :توچشم دیدن پیشرفت منو نداری!!!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

 

مورد داشتیم دختره تو امتحان رانندگی میخواسته دنده عقب بره
به جای این که دستشو بندازه پشت صندلی انداخته گردن افسر !!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم اینقدر عاشق بوده كه دیونه شده
به هر كی نگاه میكرده عشقشو میدیده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشیتم کارت ملی دختره عکس کلیپس بوده

 

*******مورد داشتیم که*******

 

دختره با ۱۲۰کیلو وزن توی قسمت علایق زده :ورزشهای رزمی!
یاد پاندای کونگ فو کار افتادم....

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم به رولت خامه ایی میگفته کیک حلقه ایی
خدایا اینو کجای دلم بذارم

 

*******مورد داشتیم که*******

 

دیروز پنل ماشین ما رو دزدیدن ساعت ۱۲ همون شب رفتم میدون شوش پنل خودمو
۵۰ هزار تومن خریدم اومدم گذاشتیم سر جاش...
سارقِه ما داریم...؟

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره بعد از ولنتاین مغازه عروسک فروشی زده......به جون تو اگه دروغ بگم.....مغازشم همین سر کوچس تازه نمایندگی فعال در سراسر کشور هم میخواد

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم طرف یه نرم افزاردرباره ی سرطان رو گوشیش نصب کرده بعد ازدیدن علایم چند سرطان توخودش برنامه رو لغو کرده !!خیلی هم طبیعی!!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتم اهنگ یاس رو میخوندم بعد بابام اومده تو اتاقم میگه این چرت و پرتا چیه میخونی؟ بعد دیدم خودش تو حموم میخونه :سرت رو با چی میشوری با شامپو گلرنگ!

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره تو گوگل زده: دانلود اون بازی خوچگلی که تو خونه ی پریسا جون تو لبتاپه داییش اینا بازی میکردیم . . . . اگه دروغ بگم خالم بیاره گودزیلاشو دو ماه بزاره پیشم .!!!. .آره دخترای مملکت اینجورین .

 

*******مورد داشتیم که*******

 

مورد داشتیم دختره یه کهکشان پیدا کرده اسمشو گذاشته کهکشهان راه کلپیس

 


نوشته شده توسط pari در پنج شنبه 13 آذر 1393

و ساعت 19:42



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by diyana ::.
.:: Design By :
wWw.Theme-Designer.Com ::.




امیوارم لحظات خوبی و قشنگی رو در وبلاگ من سپری کنین بچه ها فقط منو با نظراتتون خوشحال کنین منتظرم




pari




تبادل لینک هوشمند
ردیابی ماشین
حمل هوایی ماینر از چین
لیزر دوچرخه
هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان هـــــــرچـــــــــــی مـــــــــیخای اســــمشــــو بــزار و آدرس diyana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


سایت عاشقانه لاور فان